🔸 معادل فارسی: 
نگاه خشمگین / خیره شدن با عصبانیت / زُل زدن عصبانی
در زبان محاوره ای:
چپ چپ نگاه کردن، نگاه غضب آلود، زُل زدن با قهر
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( رفتاری – احساسی ) :**
نگاهی تند، خیره، و پر از خشم که بدون کلام، نارضایتی یا تهدید را منتقل می کند
مثال:
He shot me an angry glare across the table.  
از اون ور میز یه نگاه خشمگین بهم انداخت.
2. ** ( زبان بدن – هشدارآمیز ) :**
نوعی زبان غیرکلامی برای هشدار دادن، ابراز نارضایتی، یا کنترل موقعیت
مثال:
The teacher silenced the class with a single angry glare.  
معلم با یه نگاه خشمگین کل کلاس رو ساکت کرد.
3. ** ( ادبی – تصویری ) :**
در نوشتار داستانی یا نمایشی، برای توصیف تنش، قدرت، یا تهدید بدون دیالوگ
مثال:
Her angry glare said more than words ever could.  
نگاه خشمگینش بیشتر از هر حرفی حرف می زد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
fierce look – hostile stare – death glare – evil eye – mean mug – scowl – glare of rage 
نگاه خشمگین / خیره شدن با عصبانیت / زُل زدن عصبانی
در زبان محاوره ای:
چپ چپ نگاه کردن، نگاه غضب آلود، زُل زدن با قهر
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( رفتاری – احساسی ) :**
نگاهی تند، خیره، و پر از خشم که بدون کلام، نارضایتی یا تهدید را منتقل می کند
مثال:
از اون ور میز یه نگاه خشمگین بهم انداخت.
2. ** ( زبان بدن – هشدارآمیز ) :**
نوعی زبان غیرکلامی برای هشدار دادن، ابراز نارضایتی، یا کنترل موقعیت
مثال:
معلم با یه نگاه خشمگین کل کلاس رو ساکت کرد.
3. ** ( ادبی – تصویری ) :**
در نوشتار داستانی یا نمایشی، برای توصیف تنش، قدرت، یا تهدید بدون دیالوگ
مثال:
نگاه خشمگینش بیشتر از هر حرفی حرف می زد.
________________________________________
🔸 مترادف ها: