صفت ( adjective )
حالات: angrier, angriest
مشتقات: angrily (adv.)
حالات: angrier, angriest
مشتقات: angrily (adv.)
• (1) تعریف: feeling or showing anger (often fol. by "at," "with," or "about").
• مترادف: furious, indignant, irascible, irate, livid, mad, sore, wrathful
• متضاد: forbearing, forgiving, mild
• مشابه: bad-tempered, bitter, choleric, cranky, cross, hot, ill, peevish, petulant, quick-tempered, short-tempered, surly, testy, touchy
• مترادف: furious, indignant, irascible, irate, livid, mad, sore, wrathful
• متضاد: forbearing, forgiving, mild
• مشابه: bad-tempered, bitter, choleric, cranky, cross, hot, ill, peevish, petulant, quick-tempered, short-tempered, surly, testy, touchy
- She's still angry at him after the trick he played.
[ترجمه زهرا] بعد از حقه ای که سوار کرد، او هنوز از دستش عصبانی است.|
[ترجمه .] پس از ترفندی که انجام داد، او هنوز از دست او عصبانی است|
[ترجمه گوگل] پس از ترفندی که انجام داد، او هنوز از دست او عصبانی است[ترجمه ترگمان] بعد از بازی که او بازی کرد هنوز از او عصبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His parents were angry with him for not calling or writing.
[ترجمه علی] پدر و مادرش به خاطر ننوشتن ( نامه ) و یا تماس نگرفتن عصبانی بودند|
[ترجمه نیلوفر محمدی] پدر و مادرش بخاطر ننوشتن و زنگ نزدن عصبانی بودند|
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش از دست او عصبانی بودند که چرا زنگ نزده و نمی نویسد[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش از او به خاطر زنگ زدن یا نوشتن خشمگین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Are you still angry about what happened last night?
[ترجمه ...] هنوز درمورد اتفاق دیشب عصبانی هستی؟|
[ترجمه Bahare] هنوز درباره ی آنچه دیشب اتفاق افتاد عصباتی هستی؟|
[ترجمه گوگل] آیا هنوز از اتفاقات شب گذشته عصبانی هستید؟[ترجمه ترگمان] هنوز از اتفاقی که دیشب افتاد عصبانی هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We were angry that no one had told us about her illness.
[ترجمه ..] ما عصبی بودیم که درباره بیماری او به ما نگفته بودن|
[ترجمه گوگل] ما از اینکه کسی در مورد بیماری او به ما نگفته بود عصبانی بودیم[ترجمه ترگمان] ما عصبانی بودیم که کسی درباره بیماری او چیزی به ما نگفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was angry to see him out with his buddies when he'd told her he was sick.
[ترجمه Meli] وقتی او را با دوستانش دید عصبی شدزمانی که به او گفته بود مریض است|
[ترجمه Tahoura] وقتی او به او گفته بود بیمار است، از دیدن او با دوستانش عصبانی بود.|
[ترجمه گوگل] وقتی او به او گفته بود بیمار است، از دیدن او با دوستانش عصبانی بود[ترجمه ترگمان] وقتی به او گفته بود که مریض است، از دیدن او عصبانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: as if exhibiting anger, as a storm.
• مترادف: furious, savage
• متضاد: mild
• مشابه: black, tempestuous, turbulent, violent, wild
• مترادف: furious, savage
• متضاد: mild
• مشابه: black, tempestuous, turbulent, violent, wild
- The angry sea tossed the ship.
[ترجمه گوگل] دریای خشمگین کشتی را پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان] دریای خشمگین کشتی را به کناری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دریای خشمگین کشتی را به کناری انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: having inflammation, as a skin sore or rash.
• مترادف: inflamed, sore
• مشابه: feverish, hot, pyretic, virulent
• مترادف: inflamed, sore
• مشابه: feverish, hot, pyretic, virulent
- The angry sore seemed as if it would never heal.
[ترجمه گوگل] زخم عصبانی به نظر می رسید که هرگز بهبود نمی یابد
[ترجمه ترگمان] زخم خشم آلود به نظر می رسید که این درد هرگز التیام نخواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زخم خشم آلود به نظر می رسید که این درد هرگز التیام نخواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید