angling

/ˈæŋɡl̩ɪŋ//ˈæŋɡl̩ɪŋ/

معنی: ماهیگیری
معانی دیگر: ماهیگیری با قلاب و ریسمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act, process, or sport of fishing with hook and line.

جمله های نمونه

1. It was obvious she was angling for sympathy.
[ترجمه گوگل]واضح بود که او برای همدردی به دنبالش است
[ترجمه ترگمان]واضح بود که او برای همدردی وسوسه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Both sea fishing and fresh water angling are available in the locality.
[ترجمه گوگل]هم ماهیگیری دریایی و هم ماهیگیری در آب شیرین در این منطقه موجود است
[ترجمه ترگمان]هر دو ماهیگیری دریایی و آب تازه در محل موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fishing rights are held by the local angling club.
[ترجمه گوگل]حقوق ماهیگیری در اختیار باشگاه ماهیگیری محلی است
[ترجمه ترگمان]حقوق ماهیگیری به وسیله باشگاه ماهیگیری محلی برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was angling for an invitation.
[ترجمه گوگل]او برای یک دعوت نامه در حال ماهیگیری بود
[ترجمه ترگمان] اون برای یه دعوت نامه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's angling for an invitation to the party.
[ترجمه گوگل]او به دنبال دعوت به مهمانی است
[ترجمه ترگمان]او برای یک دعوت نامه به مهمانی دعوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It sounds as if he's just angling for sympathy.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او فقط به دنبال همدردی است
[ترجمه ترگمان]طوری به نظر می رسد که انگار فقط برای همدردی وسوسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's clearly angling for a job/an invitation.
[ترجمه گوگل]او به وضوح به دنبال یک کار/دعوت نامه است
[ترجمه ترگمان]او به وضوح برای یک شغل \/ دعوت کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Try angling the camera for a more interesting picture.
[ترجمه گوگل]سعی کنید دوربین را زاویه دار کنید تا عکس جالب تری داشته باشید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید دوربین را برای یک تصویر جالب تر دور نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He loves ( to go ) angling on a fine summer day.
[ترجمه گوگل]او عاشق (رفتن) ماهیگیری در یک روز خوب تابستانی است
[ترجمه ترگمان]او عاشق (رفتن)در یک روز زیبای تابستانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was obviously angling for an invitation.
[ترجمه گوگل]معلوم بود که او به دنبال یک دعوت بود
[ترجمه ترگمان] اون مشخصا یه دعوت نامه رو گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The road twisted, two lanes of blacktop angling back and forth up the side of the mountain.
[ترجمه گوگل]جاده پیچ خورده بود، دو لاین سقف سیاه به سمت بالا و سمت کوه بالا می رفتند
[ترجمه ترگمان]جاده پیچ خورد و دو جاده آسفالت جاده را به عقب و جلو در پیش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Angling the powerhead towards the heater will ensure good circulation around it.
[ترجمه گوگل]زاویه دار کردن هد برقی به سمت بخاری، گردش خوب را در اطراف آن تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]قرار دادن powerhead نسبت به گرم کن، گردش خوب در اطراف آن را تضمین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Adopt your normal posture by angling forward from the waist and sitting slightly through the knees.
[ترجمه گوگل]حالت طبیعی خود را با خم شدن به سمت جلو از کمر و نشستن کمی از میان زانوها اتخاذ کنید
[ترجمه ترگمان]حالت طبیعی خود را با دور زدن از کمر و نشستن کمی روی زانوها به کار ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ward was angling across the slope above to cut him off.
[ترجمه گوگل]وارد در سراشیبی بالا چرخیده بود تا او را قطع کند
[ترجمه ترگمان]وارد شد تا او را از زمین جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This sort of attitude does angling no good at all.
[ترجمه گوگل]این نوع نگرش به هیچ وجه برای زاویه‌گیری مفید نیست
[ترجمه ترگمان]این طرز برخورد هیچ فایده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهیگیری (اسم)
angling, fishing, fishery

انگلیسی به انگلیسی

• fishing with hook and line
angling is the activity of fishing with a fishing rod.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : angle
✅️ اسم ( noun ) : angle / angler / angling / angularity
✅️ صفت ( adjective ) : angular / angled
✅️ قید ( adverb ) : _
Noun - uncountable :
ورزشِ ماهیگیری با قلاب
مسابقه ماهیگیری با قلاب
به عنوان نمونه :
They are also angling for control of the Careers Advisory Service
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/angling• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/angling
ماهی گیری تفریحی

بپرس