angled

/ˈæŋɡəld//ˈæŋɡəld/

زاویه دار، گوشه دار

جمله های نمونه

1. he angled for her attention
برای جلب توجه آن خانم متوسل به حیله شد.

2. Jack angled himself out of the car.
[ترجمه گوگل]جک خودش را از ماشین خارج کرد
[ترجمه ترگمان]جک از ماشین پیاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The professor angled his report to suit the audience he was speaking to.
[ترجمه گوگل]پروفسور گزارش خود را متناسب با مخاطبی که با آنها صحبت می کرد، زاویه داد
[ترجمه ترگمان]استاد، گزارش خود را به تناسب بین حضار که با او صحبت می کرد زاویه دار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He angled her on doing such thing.
[ترجمه گوگل]او را به انجام چنین کاری سوق داد
[ترجمه ترگمان]از این کار خوشش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The book is angled towards a business audience.
[ترجمه گوگل]زاویه این کتاب به سمت مخاطبان تجاری است
[ترجمه ترگمان]کتاب به سمت مخاطب تجاری زاویه دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Philip angled his chair towards the door.
[ترجمه گوگل]فیلیپ صندلی خود را به سمت در زاویه داد
[ترجمه ترگمان]فیلیپ صندلیش را به سمت در چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They angled their column towards modern young women.
[ترجمه گوگل]آنها ستون خود را به سمت زنان جوان مدرن زاویه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها ستون خود را به سمت زنان جوان مدرن زاویه دار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She angled the mirror so as to reflect light from a window.
[ترجمه گوگل]او آینه را زاویه داد تا نور را از پنجره منعکس کند
[ترجمه ترگمان]آینه را چرخاند تا نور پنجره را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The programme is angled towards younger viewers.
[ترجمه گوگل]این برنامه برای بینندگان جوان تر زاویه دارد
[ترجمه ترگمان]این برنامه به سمت بینندگان جوان تر متمایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The magazine is angled at the 20-35 year-old women's market.
[ترجمه گوگل]این مجله به بازار زنان 20 تا 35 ساله کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]این مجله در بازار ۲۰ ساله زنان در حال زاویه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He angled his column towards teenagers.
[ترجمه گوگل]او ستون خود را به سمت نوجوانان زاویه داد
[ترجمه ترگمان]ستون فقراتش را به سمت نوجوانان خم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He angled his chair so that he could sit and watch her.
[ترجمه گوگل]صندلی اش را زاویه داد تا بتواند بنشیند و او را تماشا کند
[ترجمه ترگمان]صندلیش را به طوری که می توانست بنشیند و تماشا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sheldukher angled the disrupter vaguely in the direction of the huddled mass of Chelonians and fired indiscriminately.
[ترجمه گوگل]شلدوخر اخلالگر را به طور مبهم در جهت توده چلونیایی ها به هم چسباند و بی رویه شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]Sheldukher که به طور مبهم به سمت توده انبوه of کشیده می شد و بدون استثنا شلیک می کرد، به طور مبهم در جهت مخالف حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shallow space is articulated by the angled chair on which her Ladyship is seated, and by the elegant rococo table.
[ترجمه گوگل]فضای کم عمق با صندلی زاویه‌دار که لیدیشیپ او روی آن نشسته است، و میز روکوکو ظریف، بیان می‌شود
[ترجمه ترگمان]فضای سطحی توسط صندلی angled که بانوی آن بر آن نشسته است، و به وسیله یک میز ظریف و زیبا به وضوح مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having an angle

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : angle
✅️ اسم ( noun ) : angle / angler / angling / angularity
✅️ صفت ( adjective ) : angular / angled
✅️ قید ( adverb ) : _
به عنوان صفت: جانب دارانه

بپرس