anesthesiologist

/ˌænəsˌθiziˈɑːlədʒəst//ˌænəsˌθiziˈɑːlədʒəst/

معنی: ویژهگر هوش بری
معانی دیگر: پزشک متخصص هوشبری (با anesthetist مقایسه شود)، anesthetist : ویژه گر هوش بری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a doctor who specializes in anesthesiology.

جمله های نمونه

1. The doctor nods to the anesthesiologist, and suddenly things be-come very distant.
[ترجمه گوگل]دکتر به متخصص بیهوشی سر تکان می دهد و ناگهان همه چیز بسیار دور می شود
[ترجمه ترگمان]دکتر به دکتر بی هوشی سر تکان می دهد و ناگهان اوضاع خیلی دور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Several nurses and an anesthesiologist assisted the surgeon during the operation.
[ترجمه گوگل]چند پرستار و یک متخصص بیهوشی در حین عمل به جراح کمک کردند
[ترجمه ترگمان]چندین پرستار و یک متخصص بی هوشی در طی این عملیات به جراح کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An anesthesiologist is a doctor specially trained to give anesthesia.
[ترجمه A.Beiranvand] متخصص بی هوشی دکتری ست که بطور خاص در باب بیهوشی آموزش دیده است.
|
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی، پزشکی است که برای بیهوشی آموزش دیده است
[ترجمه ترگمان]یک پزشک متخصص بی هوشی یک پزشک متخصص بی هوشی است که بی حسی را تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anesthesiologist, holding a Styrofoam cup of coffee, flirted with the nurses while I lay there.
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی، در حالی که من آنجا دراز کشیده بودم، یک فنجان قهوه استایروفوم در دست داشت و با پرستاران معاشقه کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر بی هوشی که یک فنجان قهوه of را در دست داشت و با پرستارها لاس می زد در حالی که من آنجا دراز می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An amount charged for the services of an anesthesiologist, about 20 percent of the surgeon's fee.
[ترجمه گوگل]مبلغی که برای خدمات متخصص بیهوشی دریافت می شود، حدود 20 درصد از دستمزد جراح
[ترجمه ترگمان]مبلغی که مسئول خدمات پزشک متخصص بی هوشی، حدود ۲۰ درصد از هزینه جراح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In addition to that, the anesthesiologist should anticipate the difficulty in intubation and rhythm abnormalities during the peri-operative period.
[ترجمه گوگل]علاوه بر آن، متخصص بیهوشی باید مشکل در لوله گذاری و اختلالات ریتم را در طول دوره بعد از عمل پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، متخصص بی هوشی باید مشکل in و اختلالات ریتم در طول دوره پیش از فعال را پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is essential that the anesthesiologist continuously assess the depth of anesthesia.
[ترجمه گوگل]ضروری است که متخصص بیهوشی به طور مداوم عمق بیهوشی را ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]ضروری است که متخصص بی هوشی به طور مداوم عمق بی هوشی را ارزیابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You'll be awake during the entire procedure. anesthesiologist is on vacation.
[ترجمه گوگل]شما در تمام مراحل بیدار خواهید بود متخصص بیهوشی در تعطیلات است
[ترجمه ترگمان]در طول عمل بیدار خواهی شد متخصص بی هوشی تو تعطیلاته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pediatrician and anesthesiologist should be notified so that they can prepare for delivery.
[ترجمه گوگل]باید به متخصص اطفال و متخصص بیهوشی اطلاع داده شود تا برای زایمان آماده شوند
[ترجمه ترگمان]پزشک اطفال و متخصص بی هوشی باید مطلع شوند تا آن ها بتوانند برای تحویل آماده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As an anesthesiologist, the time to communicate with patients is limited just in perioperative period.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک متخصص بیهوشی، زمان ارتباط با بیماران فقط در دوره بعد از عمل محدود است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک متخصص بی هوشی، زمان برقراری ارتباط با بیماران فقط در دوره perioperative محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By now she was probably telling them she was an anesthesiologist.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او احتمالا به آنها می گفت که یک متخصص بیهوشی است
[ترجمه ترگمان]حالا او احتمالا به آن ها می گفت که او متخصص بی هوشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The relationship of the internist, the surgeon, and the anesthesiologist is one example.
[ترجمه گوگل]رابطه پزشک داخلی، جراح و متخصص بیهوشی یکی از این موارد است
[ترجمه ترگمان]رابطه پزشک متخصص داخلی، جراح و متخصص بی هوشی یک نمونه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It has been shown that a preoperative visit with the anesthesiologist immediately before surgery may serve as a powerful anxiolytic itself.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که ویزیت قبل از عمل با متخصص بیهوشی بلافاصله قبل از جراحی ممکن است خود به عنوان یک ضد اضطراب قوی عمل کند
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که یک دیدار preoperative با متخصص بی هوشی فورا قبل از عمل جراحی می تواند به عنوان یک anxiolytic قدرتمند عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The degree of difficulty of bag - mask ventilation was assessed by the anesthesiologist.
[ترجمه گوگل]درجه سختی تهویه کیسه - ماسک توسط متخصص بیهوشی ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]درجه دشواری تهویه ماسک - ماسک توسط متخصص بی هوشی مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویژهگر هوش بری (اسم)
anaesthesiologist, anesthetist, anesthesiologist, anaesthetist

انگلیسی به انگلیسی

• doctor who administers anesthesia

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : anesthetize ( anaesthetize )
✅️ اسم ( noun ) : anesthesia ( anaesthesia ) / anesthetist ( anaesthetist ) / anesthesiologist ( anaesthesiologist )
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : anesthetic ( anaesthetic )
✅️ قید ( adverb ) : _

متخصص بیهوشی

بپرس