1. She looks anemic in my opinion.
2. Lower oxygen would be anemic, while greater oxygen would be too flammable.
[ترجمه گوگل]اکسیژن کمتر کم خون می شود، در حالی که اکسیژن بیشتر بسیار قابل اشتعال است
[ترجمه ترگمان]اکسیژن پایین ضعیف خواهد بود، در حالی که اکسیژن بیشتر بسیار قابل اشتعال خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was an anemic performance from a usually intelligent actor.
[ترجمه گوگل]این یک اجرای کم خون از یک بازیگر معمولاً باهوش بود
[ترجمه ترگمان]این یک عملکرد کم خون از یک هنرپیشه معمولا باهوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And, with cash flow still anemic and debt high, the company is scrambling to cut expenses.
[ترجمه گوگل]و با وجود کمخونی جریان نقدینگی و بدهی بالا، شرکت در تلاش است تا هزینهها را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]و با جریان نقدینگی همچنان ضعیف و بدهی بالا، شرکت در تلاش است تا هزینه ها را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kodak felt the effects of the anemic retail environment in December, the worst holiday shopping season since the 1991 recession.
[ترجمه گوگل]کداک اثرات محیط کمخون خردهفروشی را در دسامبر احساس کرد، بدترین فصل خرید تعطیلات از زمان رکود سال 1991
[ترجمه ترگمان]Kodak the محیط خرده فروشی ضعیف در ماه دسامبر را احساس کرد، بدترین فصل خرید از زمان رکود در سال ۱۹۹۱ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Those results are particularly anemic when compared to the quality and productivity improvements which the most savvy practitioners prove are possible.
[ترجمه گوگل]این نتایج در مقایسه با بهبود کیفیت و بهرهوری که باهوشترین پزشکان ثابت میکنند ممکن است، کمخون هستند
[ترجمه ترگمان]این نتایج به خصوص ضعیف هستند، در مقایسه با بهبود کیفیت و بهره وری که بیشتر افراد حرفه ای اثبات می کنند ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Individuals below these measures are considered to be anemic.
[ترجمه گوگل]افراد زیر این معیارها کم خون در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]افراد زیر این اقدامات، ضعیف محسوب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But they were an anemic bunch.
[ترجمه گوگل]اما آنها یک دسته کم خون بودند
[ترجمه ترگمان] ولی اونا یه گروه کم خون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As a group they were anemic.
[ترجمه گوگل]آنها به عنوان یک گروه کم خون بودند
[ترجمه ترگمان]به عنوان گروهی از افراد کم خون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Let me take your blood pressure. You look anemic.
[ترجمه گوگل]بذار فشار خونتو بگیرم کم خون به نظر میرسی
[ترجمه ترگمان] بذار فشار خونت رو بگیرم به نظر خسته میای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It grew at an anemic 0. 9 percent rate from January to March of this year.
[ترجمه گوگل]از ژانویه تا مارس امسال با نرخ کم خونی 0 9 درصد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]این کشور در زمان کم خون ۰ بزرگ شد نرخ ۹ درصد از ژانویه تا مارس امسال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Translation blunts communication and makes knowledge crunching anemic.
[ترجمه گوگل]ترجمه ارتباط را ضعیف می کند و دانش را کم خون می کند
[ترجمه ترگمان]انتقال اطلاعات به ترجمه و تبدیل دانش ضعیف و ضعیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You're anemic, you must have some iron.
[ترجمه گوگل]شما کم خون هستید، باید مقداری آهن داشته باشید
[ترجمه ترگمان]تو هم کم خون هستی، باید آهن داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was a blond, spiritless man, anemic, and faintly handsome.
[ترجمه گوگل]او مردی بلوند، بی روح، کم خون، و به شدت خوش تیپ بود
[ترجمه ترگمان]مردی بور و بی روح و بی روح و کم خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید