1. most of the evidence he offered was anecdotal
بیشتر شواهدی که ارائه داد شایعه مانند بود.
2. Their research was based largely on anecdotal evidence.
[ترجمه گوگل]تحقیقات آنها عمدتاً مبتنی بر شواهد حکایتی بود
[ترجمه ترگمان]تحقیقات آن ها عمدتا مبتنی بر مدارک روایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His findings are based on anecdotal evidence rather than serious research.
[ترجمه گوگل]یافته های او بر اساس شواهد حکایتی است تا تحقیقات جدی
[ترجمه ترگمان]یافته های او بر پایه مدارک روایی به جای تحقیقات جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Anecdotal evidence suggests that sales in Europe have slipped.
[ترجمه گوگل]شواهد حکایتی نشان می دهد که فروش در اروپا کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که فروش در اروپا کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is evidence to support the anecdotal impression that long stay patients both prefer and are capable of living in community settings.
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود دارد که از این تصور حکایتی حمایت می کند که بیمارانی که اقامت طولانی مدت دارند هم ترجیح می دهند و هم می توانند در محیط های اجتماعی زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]شواهدی وجود دارد که نشان می دهند بیماران طولانی مدت هر دو ترجیح می دهند و قادر به زندگی در محیط های اجتماعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is not merely anecdotal evidence.
7. The pictures of precision attacks provide only anecdotal evidence of effectiveness.
[ترجمه گوگل]تصاویر حملات دقیق تنها شواهد حکایتی از اثربخشی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تصاویر حملات دقیق تنها شاهد عینی موثر بودن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Anecdotal evidence suggests that the tabloid press stores up suitable material for use in election campaigns.
[ترجمه گوگل]شواهد حکایتی حاکی از آن است که مطبوعات تبلوید مطالب مناسبی را برای استفاده در مبارزات انتخاباتی ذخیره می کنند
[ترجمه ترگمان]شواهد حاکی از آن است که مطبوعات این تابلوئید، مواد مناسب را برای استفاده در فعالیت های انتخاباتی، ذخیره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But anecdotal evidence from marriage counselors and other professionals suggests that divorce rates spike when the first child leaves home.
[ترجمه گوگل]اما شواهد حکایتی از مشاوران ازدواج و دیگر متخصصان حاکی از آن است که با خروج اولین فرزند از خانه، میزان طلاق افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]اما شواهد عینی از سوی مشاوران ازدواج و متخصصان دیگر حاکی از آن است که میزان طلاق در زمانی که کودک اول خانه را ترک می کند، افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The book is an anecdotal account of Kent's trip to Borneo.
[ترجمه گوگل]این کتاب روایتی حکایتی از سفر کنت به بورنئو است
[ترجمه ترگمان]این کتاب شرحی روایی از سفر کنت به بورنئو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, consumer written reviews can often be more anecdotal than scientific, and somewhat prone to rigging.
[ترجمه گوگل]با این حال، نظرات کتبی مصرف کننده اغلب می تواند بیشتر حکایتی باشد تا علمی، و تا حدودی مستعد تقلب باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مرور نوشتاری مصرف کننده اغلب می تواند more از علم و تا حدی در معرض تقلب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The anecdotal evidence is supported Statistically.
[ترجمه گوگل]شواهد حکایتی از نظر آماری پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]مدارک روایی از نظر آماری پشتیبانی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The report is backed up by anecdotal evidence from careers fairs.
[ترجمه گوگل]این گزارش با شواهد حکایتی از نمایشگاه های مشاغل پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]این گزارش توسط مدارک روایی از نمایشگاه های شغلی پشتیبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید