1. androgynous clothing
لباس مردانه ـ زنانه
2. an androgynous creature
موجود نر ـ ماده
3. an androgynous culture
فرهنگی که در آن فقط جنس نر غالب نیست (فرهنگ نرینه ـ مادینه)
4. Bowie had a kind of androgynous sex appeal.
[ترجمه گوگل]بووی نوعی جذابیت جنسی آندروژنی داشت
[ترجمه ترگمان]Bowie یه جور درخواست سکس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Androgynous women who do not blend their behaviour are less affected by traditional ideas of gender.
[ترجمه گوگل]زنان آندروژنی که رفتار خود را با هم ترکیب نمی کنند کمتر تحت تأثیر ایده های سنتی جنسیت قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]زنانی که رفتار خود را با هم ترکیب نمی کنند، کم تر تحت تاثیر عقاید سنتی جنسیت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This lean, sporty, androgynous image is as limiting and as difficult to achieve as more conventional beauty ideals.
[ترجمه گوگل]این تصویر لاغر، اسپرت و آندروژن به اندازه ایدهآلهای زیبایی معمولی محدودکننده و دشوار است
[ترجمه ترگمان]این تصویر لاغر و جلف و جلف، به همان اندازه محدود کننده و به همان اندازه دشوار است که به عنوان ایده آل های زیبایی مرسوم به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The men and women appeared androgynous, with similar short haircuts and nearly identical loose-fitting clothing.
[ترجمه گوگل]مردان و زنان آندروژن ظاهر می شدند، با مدل موهای کوتاه مشابه و لباس های گشاد تقریباً یکسان
[ترجمه ترگمان]مردان و زنان، با موهای کوتاه کوتاه و تقریبا مشابه لباس های گشاد، ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She didn't wear makeup, dressed in baggy, androgynous clothing, sang Western songs.
[ترجمه گوگل]او آرایش نمی کرد، لباس های گشاد و آندروژنی پوشیده بود، آهنگ های غربی می خواند
[ترجمه ترگمان]آرایش نمی کرد، لباس های گشاد می پوشید، لباس های گشاد می پوشید و آهنگ های غربی می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Belinda was always attracted to men with an androgynous quality to them.
[ترجمه گوگل]بلیندا همیشه جذب مردانی می شد که دارای ویژگی های آندروژنی بودند
[ترجمه ترگمان]دومینیک همیشه با کیفیت androgynous به مردها علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I discovered that I liked my androgynous body.
[ترجمه گوگل]متوجه شدم که بدن آندروژنی خود را دوست دارم
[ترجمه ترگمان] فهمیدم که از بدن androgynous خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Twentieth - century Western woman is truly an androgynous creature.
[ترجمه گوگل]زن غربی قرن بیستم واقعاً موجودی آندروژن است
[ترجمه ترگمان]زن غربی قرن بیستم واقعا موجود androgynous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Akhenaten's androgynous depiction in the art would seem instead to be a stylistic reflection of his identification with the god Aten, who was both male and female and thus the source of all life.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تصویر آندروژنی آخناتون در این هنر بازتاب سبکی از همذات پنداری او با خدای آتن باشد که هم مرد و هم زن بود و بنابراین منشأ همه زندگی بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نمایش androgynous Akhenaten در هنر به جای تصویر سبکی از هویت خود با خدای Aten، که هم مرد و هم زن و هم در نتیجه منبع تمام زندگی بود، باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Admittedly, that androgynous waistcoat and tie shtick, based on Diane Keaton's own wardrobe of vintage menswear, looks a little clunky now.
[ترجمه گوگل]مسلماً، آن جلیقه و کراوات آندروژنی که بر اساس کمد لباس های مردانه قدیمی دایان کیتون ساخته شده است، اکنون کمی نامرتب به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این هم درست است، این جلیقه androgynous و شوخی های احمقانه، مبتنی بر کمد لباس کهنه دیانا کیتون، یک little کوچک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My look is very androgynous, and I consider myself a fashion chameleon.
[ترجمه گوگل]ظاهر من بسیار آندروژن است و خود را یک آفتاب پرست مد می دانم
[ترجمه ترگمان]نگاه من به طرز عجیبی زنانه است و به خودم یک chameleon مد نظر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید