anchorman

/ˈæŋkərˌmæn//ˈænkəmən/

(تیم ورزشی) سردسته، رئیس گروه، (دوهای امدادی) دونده ی آخر، دونده ی عقب دار، لنگرچی، سرمهره، خواننده ی خبر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: anchormen
• : تعریف: in broadcasting, the main announcer on a news program.
مشابه: anchor, reporter

جمله های نمونه

1. The late-night current affairs programme has a new anchorman.
[ترجمه گوگل]برنامه آخر شب امور جاری مجری جدیدی دارد
[ترجمه ترگمان]برنامه کنونی امور جاری یک anchorman جدید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The anchorman flung his whole weight back, tightening the rope.
[ترجمه گوگل]لنگر تمام وزن خود را به عقب پرت کرد و طناب را سفت کرد
[ترجمه ترگمان]گوینده بار خود را عقب کشید و طناب را محکم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Julia, 4 will now deputise for anchorman Trevor McDonald, taking the helm only on Sunday evenings and holidays.
[ترجمه گوگل]جولیای 4 ساله اکنون جانشین مجری ترور مک‌دونالد خواهد شد و فقط یکشنبه‌ها عصر و تعطیلات سکان هدایت را در دست می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]جولیا، ۴ نفر در حال حاضر برای anchorman Trevor مک دونالد آماده خواهد شد و تنها در شب های یکشنبه و تعطیلات کلاه خود را بر عهده خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His narrating hero and anchorman, Nicholas Jenkins, is constantly being mildly surprised by the way things and people turn out.
[ترجمه گوگل]قهرمان و مجری داستان او، نیکلاس جنکینز، دائماً از نحوه اتفاقات و مردم متعجب می شود
[ترجمه ترگمان]نیکلای جنکینز قهرمان روایی او به طور مداوم از وضع اوضاع و احوال مردم متعجب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But like anchorman Trevor McDonald, she gave a faultless performance and everything went without a hitch.
[ترجمه گوگل]اما او مانند مجری برنامه ترور مک دونالد، اجرای بی عیب و نقصی ارائه داد و همه چیز بدون مشکل پیش رفت
[ترجمه ترگمان]اما مانند anchorman Trevor مک دونالد، او یک عملکرد بی عیب و نقص به دست داد و همه چیز بدون هیچ مشکلی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The jovial anchorman on the local news reaches into the pocket of his blazer and extracts a fortune cookie.
[ترجمه گوگل]مجری شوخ طبع اخبار محلی دستش را در جیب کت خود می برد و یک کلوچه ثروت بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]مصاحبه با نشاط از اخبار محلی به جیب کت او می رسد و یک کلوچه fortune را استخراج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finnish anchorman Kimmo Wilska has been sacked after being caught live on air drinking a bottle of beer (see photo), the Daily Mail of London reported.
[ترجمه گوگل]روزنامه دیلی میل لندن گزارش داد، کیمو ویلسکا، مجری فنلاندی پس از گیر افتادن زنده در حال نوشیدن یک بطری آبجو (عکس را ببینید) اخراج شد
[ترجمه ترگمان]دیلی میل لندن گزارش داد anchorman Wilska Kimmo Finnish پس از دستگیر شدن در اثر نوشیدن یک بطری آبجو، اخراج شده است (عکس را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who knew that the BBC Newsnight anchorman is an avid fan of prog-rock?
[ترجمه گوگل]چه کسی می‌دانست که مجری بی‌بی‌سی Newsnight از طرفداران پراگ راک است؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می دانست که کانال Newsnight بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی بی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Look at the news anchorman standing in his waders in the rising river as the water approaches his chest.
[ترجمه گوگل]به مجری خبر نگاه کنید که در کنار رودخانه‌هایش در رودخانه خروشان ایستاده است، در حالی که آب به سینه‌اش نزدیک می‌شود
[ترجمه ترگمان]به اخبار anchorman که در waders در رودخانه در حال طلوع ایستاده و آب به سینه اش نزدیک می شود نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anchorman: What do TV reporters wear under their pants?
[ترجمه گوگل]مجری: خبرنگاران تلویزیون زیر شلوارشان چه می پوشند؟
[ترجمه ترگمان]anchorman: خبرنگاران تلویزیونی چه چیزی زیر شلوار خود می پوشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I heard that the anchorman of the CBC TV network's evening news got fired.
[ترجمه گوگل]شنیدم مجری اخبار شبانگاهی شبکه سی بی سی اخراج شده است
[ترجمه ترگمان]من شنیدم که گوینده اخبار شامگاهی تلویزیون تلویزیون را اخراج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gongkai, female, anchorman of English Video Program of Shenyang Government Affairs Publication Office.
[ترجمه گوگل]گونگکای، زن، مجری برنامه ویدئویی انگلیسی دفتر انتشارات امور دولت شن یانگ
[ترجمه ترگمان]Gongkai، زن، anchorman از برنامه ویدیویی بریتانیایی دفتر نشر امور دولتی Shenyang
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bai Yansong, anchorman with China Central Television, said he opposed the boycott.
[ترجمه گوگل]بای یانسونگ، مجری تلویزیون مرکزی چین، گفت که مخالف تحریم است
[ترجمه ترگمان]بای Yansong، anchorman با تلویزیون مرکزی چین، گفت که او با بایکوت مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you said "an anchorman on official Chinese state media", you either live in Shanghai or you're just crazily well-informed.
[ترجمه گوگل]اگر گفتید "گوینده رسانه رسمی چین"، یا در شانگهای زندگی می کنید یا به طرز دیوانه کننده ای آگاه هستید
[ترجمه ترگمان]اگر شما در \"رسانه های دولتی رسمی چین\" گفته اید، یا در شانگهای زندگی می کنید و یا به طور دیوانه وار به طور دیوانه وار به کار خود ادامه می دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'll never be an anchorman. The job's there, but I can't reach it.
[ترجمه گوگل]من هرگز مجری نخواهم بود کار وجود دارد، اما نمی توانم به آن برسم
[ترجمه ترگمان]هرگز گوینده نمی شوم کار آنجا است، اما نمی توانم به آن برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] مسؤول خبر

انگلیسی به انگلیسی

• host, broadcaster (on television); last member of a team to carry out his assignment (sports)
an anchor man of a radio or television broadcast is a person, usually based in a studio, who acts as a link between different parts of a programme and, for example, maintains contact with people and reporters who are outside the studio.

پیشنهاد کاربران

بپرس