anchorite

/ˈæŋkəraɪt//ˈæŋkəraɪt/

معنی: گوشه نشین، زاهد، راهب، خلوت نشین
معانی دیگر: معتکف، خلوت گرای، تنگبار (anchoret هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: anchoritic (adj.)
• : تعریف: one who has withdrawn into seclusion for religious reasons or purposes; hermit.
مشابه: hermit, solitary

جمله های نمونه

1. Animal and man come unto me, the anchorite.
[ترجمه گوگل]حیوان و انسان نزد من می آیند، لنگرگاه
[ترجمه ترگمان]یک حیوان و یک حیوان به سوی من می آیند، تارک دنیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He lived in Paris more lonely than an anchorite in the deserts of Thebes.
[ترجمه گوگل]او در پاریس تنهاتر از یک لنگرگاه در بیابان های تبس زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]در پاریس بیش از یک تارک دنیا در بیابان های تب زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Guard against injuring anchorite! If ye have done so, however, well then, kill him also!
[ترجمه گوگل]محافظت در برابر آسیب دیدن لنگرگاه! با این حال، اگر این کار را کرده اید، پس او را نیز بکشید!
[ترجمه ترگمان]محافظت از تارک دنیا شدن! اگر شما این کار را کردید، خوب، بکشید، او را بکشید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You know what I am a bit of an anchorite.
[ترجمه گوگل]شما می دانید که من یک لنگرگاه هستم
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که من یک تارک دنیا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This uncommon word, never before spoken in Star Wars, an anchorite is someone who has withdrawn from society to become somewhat of a religious hermit.
[ترجمه گوگل]این کلمه غیر معمول که قبلاً در جنگ ستارگان به زبان نیامده بود، یک لنگرگاه کسی است که از جامعه کناره گیری کرده است تا به یک گوشه نشین مذهبی تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]این واژه غیرمعمول، که هرگز پیش از آن در جنگ ستارگان ذکری به میان نیامده است، یکی از تارک دنیا بودن کسی است که از جامعه گریخته و تا حدودی یک راهب مذهبی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On his lonely estate Eugene lived the life of an anchorite .
[ترجمه گوگل]یوجین در املاک تنهایی خود زندگی یک لنگرگاه را سپری کرد
[ترجمه ترگمان]در ملک his، اوژن زندگی یک تارک دنیا را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Up to this he had led in the desert the life of an anchorite ; now he comes forth to deliver his message to the world.
[ترجمه گوگل]تا اینجا او زندگی یک لنگرگاه را در بیابان انجام داده بود اکنون او می آید تا پیام خود را به جهان برساند
[ترجمه ترگمان]این مرد، زندگی یک تارک دنیا را در صحرا به سر برده بود؛ اکنون بیرون آمد تا پیامش را به جهان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوشه نشین (اسم)
solitary, anchoret, hermit, recluse, anchorite, solitudinarian

زاهد (اسم)
ascetic, devotee, votary, anchoret, anchorite, eremite

راهب (اسم)
ascetic, anchoret, hermit, anchorite, monk, cowl

خلوت نشین (اسم)
recluse, anchorite

انگلیسی به انگلیسی

• one who relinquishes material possessions and lives in solitude

پیشنهاد کاربران

🟪 Anchor [اسم - فعل] لنگر - اخبارگو - لنگر انداختن - حامی - . . .
🟪 Anchorite [اسم] زاهد، گوشه نشین، خلوت نشین، تارک دنیا، راهب
🟪 Anchoress [اسم] زاهد زن ( زاهده ) ، همون Anchorite ولی زنانه
...
[مشاهده متن کامل]

🟪 Anchoresses [اسم جمع] زاهده ها
🟪 Anchorman [اسم] اخبارگو
🟪 Anchormen [اسم جمع] اخبارگویان

بپرس