• (1)تعریف: a place where vessels can anchor. • مترادف: harbor, harborage, haven, mooring, port, roadstead • مشابه: berth, dock, jetty, marina, mole, quay, seaport, wharf, wharfage
• (2)تعریف: a charge for anchoring privileges. • مترادف: dockage, wharfage • مشابه: charge, fee, rent, toll
• (3)تعریف: the act of anchoring or state of being anchored. • مترادف: dockage, mooring • مشابه: berthing, landing
• (4)تعریف: a source or means of stability. • مترادف: haven, refuge • مشابه: foundation, mainstay, mooring, rock
جمله های نمونه
1. A buoy marked the entrance to the anchorage.
[ترجمه گوگل]یک شناور ورودی لنگرگاه را مشخص کرده بود [ترجمه ترگمان]شناور در مدخل لنگرگاه ایستاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The nearest safe anchorage was in Halifax, Nova Scotia.
[ترجمه گوگل]نزدیکترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود [ترجمه ترگمان]نزدیک ترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The vessel yesterday reached anchorage off Dubai.
[ترجمه گوگل]این کشتی دیروز به لنگرگاه نزدیک دبی رسید [ترجمه ترگمان]این کشتی دیروز به لنگرگاه دبی رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Shaaban would seek another anchorage, equally insignificant, for his cargo of cotton, wheat, and sesame.
[ترجمه گوگل]شعبان برای محموله پنبه، گندم و کنجد خود به دنبال لنگرگاه دیگری بود، به همان اندازه ناچیز [ترجمه ترگمان]شعبان به دنبال یک لنگرگاه دیگر، به همان اندازه ناچیز، برای بار پنبه، گندم، و کنجد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These frequently stand vacant but provide an anchorage and storage space.
[ترجمه گوگل]اینها اغلب خالی می مانند اما یک لنگرگاه و فضای ذخیره سازی را فراهم می کنند [ترجمه ترگمان]این ها اغلب خالی می ایستند، اما یک لنگرگاه و فضای ذخیره سازی را فراهم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Anchorage is lower in friable or sandy soils and following rain.
[ترجمه گوگل]لنگرگاه در خاک های شکننده یا شنی و پس از بارندگی کمتر است [ترجمه ترگمان]Anchorage در زمین های شنی یا ماسه ای و زیر باران کم تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lying in the anchorage were two light cruisers, a number of destroyers, and about ten cargo ships.
[ترجمه گوگل]در لنگرگاه دو رزمناو سبک، تعدادی ناوشکن و حدود ده کشتی باری قرار داشتند [ترجمه ترگمان]دروغ گفتن در لنگرگاه دو cruisers سبک، تعدادی of و حدود ده کشتی باری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But despite the general quiet of the anchorage, one felt the excitement permeating the entire fleet.
[ترجمه گوگل]اما با وجود خلوت کلی لنگرگاه، احساس میشد که هیجان در کل ناوگان نفوذ کرده است [ترجمه ترگمان]اما با وجود سکوت عمومی لنگرگاه، یکی احساس می کرد که هیجان کل ناوگان را فرا می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There was a deepwater anchorage a few miles downstream, in an inlet of Bridgemarsh Island.
[ترجمه گوگل]چند مایلی پایین دست، در ورودی جزیره بریجمارش، یک لنگرگاه آب عمیق وجود داشت [ترجمه ترگمان]در حدود چند مایل در پایین دست، در ورودی جزیره Bridgemarsh وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. High seed rates cause a dramatic reduction in anchorage strength because the spread of the structural roots is restricted.
[ترجمه گوگل]نرخ بالای بذر باعث کاهش چشمگیر استحکام لنگر می شود زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است [ترجمه ترگمان]نرخ های بالای بذر باعث کاهش چشمگیر قدرت لنگرگاه می شوند زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Seatbelt anchorage points are integral with the seats, with the upper mounting points adjustable to six different positions.
[ترجمه گوگل]نقاط اتصال کمربند ایمنی با صندلی ها یکپارچه هستند و نقاط نصب بالایی در شش موقعیت مختلف قابل تنظیم هستند [ترجمه ترگمان]نقاط لنگرگاه seatbelt انتگرال با صندلی ها هستند، با نقاط سوار بالا قابل تنظیم برای شش موقعیت مختلف [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Anchorage strength is affected by the root plate spread, root depth, and the soil type and structure.
[ترجمه شهره] استحکام تکیه گاه تأثیر پذیرفته است از گسترش ریشه، عمق ریشه نوع خاک و ساختار آن
|
[ترجمه گوگل]استحکام لنگر تحت تأثیر گسترش صفحه ریشه، عمق ریشه و نوع و ساختار خاک است [ترجمه ترگمان]قدرت Anchorage تحت تاثیر صفحه ریشه، عمق ریشه و نوع خاک و ساختار آن قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Everything would have to be unloaded at anchorage on to mexeflote rafts and then brought ashore.
[ترجمه گوگل]همه چیز باید در لنگرگاه روی قایقهای مکسفلوت تخلیه میشد و سپس به ساحل آورده میشد [ترجمه ترگمان]همه چیز را در لنگرگاه به آب mexeflote و سپس به ساحل می آوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They left Anchorage at nine for the forty-mile run to Matanuska.
[ترجمه گوگل]آنکوریج را در ساعت نه برای دوی چهل مایلی به ماتانوسکا ترک کردند [ترجمه ترگمان]آن ها Anchorage را در ساعت نه به مقصد forty ترک کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• place for anchoring; act of anchoring; state of being anchored; something to which an object is fastened; something reliable an anchorage is a place where a boat can remain stationary.
پیشنهاد کاربران
مهاری . . .
1. لنگرگاه. 2. پناه گاه. تکیه گاه مثال: the anchorage where the convoy sheltered لنگرگاهی که کاروان دریایی در آنجا پناه جست.
لنگرگاه
Anchorage در زبان تخصصی رشته عمران، به معنای "مهاری" می باشد.
anchorage ( کشاورزی - علوم باغبانی ) واژه مصوب: پابرجایی تعریف: قرار گرفتن گیاه در خاک به گونه ای که بتواند در برابر عواملی مانند باد مقاومت کند
مهاربند هم معنی میده ( مهار یا گیره انتهایی )
بندر
در زبان تخصصی مثلا زیست شناسی به جایی میگن که بر روی چیزی سوار باشد مثل قسمتی که برای مثال دی ان ا پلیمراز بهش میچسبه ( سوار میشود ) برای شروع همانند سازی