ancestral

/ænˈsestrəl//ænˈsestrəl/

معنی: اجدادی، نیایی
معانی دیگر: نیاکانی، آبا و اجدادی، وابسته به پیشینیان، موروثی، تباری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ancestrally (adv.)
• : تعریف: pertaining to, inherited from, or descended from an ancestor or ancestors.

- her ancestral home
[ترجمه گوگل] خانه اجدادی او
[ترجمه ترگمان] خانه اجدادی اش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- ancestral lineage
[ترجمه گوگل] نسب اجدادی
[ترجمه ترگمان] دودمان اجدادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the ancestral enmity of hatfields and mccoys
دشمنی جد اندر جد حیدری ها و نعمتی ها

2. the return to my ancestral home refreshed the memories of my childhood
بازگشت به خانه ی اجدادی خاطرات کودکی را در مغزم زنده کرد.

3. the decision to sell the ancestral home was an agonizing one
تصمیم به فروش خانه ی آبا و اجدادی جانگداز بود.

4. I admire the way he has virtually renounced ancestral claims to deification.
[ترجمه گوگل]من روشی را که او عملاً ادعاهای اجدادی برای خدایی شدن را کنار گذاشته است، تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]من این شیوه را تحسین می کنم که او عملا ادعاهای اجدادی خود را به deification از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The initial resemblance of the ancestral stick insect to a stick must have been very remote.
[ترجمه گوگل]شباهت اولیه حشره چوبی اجدادی به چوب باید بسیار دور بوده باشد
[ترجمه ترگمان]شباهت اولیه حشره نیاکان به چوب باید بسیار دور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He made no attempt to touch Owen's ancestral hold of Carrog, because he had no orders to do so.
[ترجمه گوگل]او هیچ تلاشی برای دست زدن به انبار اجدادی اوون از کاروگ نکرد، زیرا او هیچ دستوری برای انجام این کار نداشت
[ترجمه ترگمان]او تلاشی برای دست زدن به hold Owen او نکرد، چون دستور نداشت این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Often they offer libations to the ancestral gods and cleanse themselves.
[ترجمه گوگل]اغلب آنها به خدایان اجدادی شیر می دهند و خود را پاک می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب آن ها به خدایان اجدادی خود libations می دهند و خودشان را تصفیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shop houses and ancestral halls were jumbled side by side with whitewashed cottages and churches.
[ترجمه گوگل]خانه های مغازه و تالارهای اجدادی در کنار هم با کلبه ها و کلیساهای سفیدکاری شده در هم آمیخته بود
[ترجمه ترگمان]خانه های \"فروشگاه\" و تالارهای اجدادی با کلبه های سفید شده و کلیساها در کنار هم قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The origin of the ancestral wild boar is thought to be the Crimea.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که منشاء گراز وحشی اجدادی کریمه باشد
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که منشا گراز وحشی اجدادی کریمه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two clusters evolved by duplication of an ancestral gene cluster before the divergence of the human and great ape lineages.
[ترجمه گوگل]این دو خوشه با تکرار یک خوشه ژنی اجدادی قبل از واگرایی دودمان انسان و میمون بزرگ تکامل یافته اند
[ترجمه ترگمان]این دو خوشه با تقلید از یک خوشه ژن نیاکان، پیش از واگرایی of و اجداد میمون بزرگ تکامل یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As for the violence in the ancestral cities, it was women who were its most quiet victims and most silent scapegoats.
[ترجمه گوگل]در مورد خشونت در شهرهای اجدادی، این زنان بودند که آرام‌ترین قربانیان و بی‌صداترین قربانیان آن بودند
[ترجمه ترگمان]در مورد خشونت در شهرهای اجدادی، زنانی بودند که most قربانی و most قربانی آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ancestral language can itself be reconstructed from the hints held in its much diverged descendants.
[ترجمه گوگل]زبان اجدادی خود را می توان از نکاتی که در نوادگان بسیار متفاوت آن وجود دارد بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]زبان اجدادی خود را می توان از اشاراتی که در نوادگان دور افتاده خود داشت بازسازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps the characters are arbitrary and the ancestral female's choice was frivolous.
[ترجمه گوگل]شاید شخصیت ها دلبخواه باشند و انتخاب زن اجدادی بیهوده بوده است
[ترجمه ترگمان]شاید حروف اختیاری باشند و انتخاب زن اجدادی سبک و سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cities, unlike the birds' ancestral cliffs, provide enough food to breed in cold weather.
[ترجمه گوگل]شهرها، برخلاف صخره های اجدادی پرندگان، غذای کافی برای تولید مثل در هوای سرد فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]شهرها برخلاف صخره های اجدادی خود غذای کافی برای پرورش در آب و هوای سرد فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Painter Betina Fink's new series, Ancestral Park, focuses on a contemporary burial ground near her home.
[ترجمه گوگل]مجموعه جدید نقاش بتینا فینک، پارک اجدادی، بر یک محل دفن معاصر در نزدیکی خانه او تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]سریال جدید Painter،، Ancestral پارک، بر روی یک گورستان معاصر در نزدیکی خانه اش متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اجدادی (صفت)
ancestral, lineal

نیایی (صفت)
ancestral

انگلیسی به انگلیسی

• of forefathers, of progenitors
ancestral means relating to your family in former times.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
I have an ancestral home in the countryside.
In a discussion about family heirlooms, one might mention, “This necklace is an ancestral piece that has been in my family for generations. ”
A person might describe a traditional recipe as “an ancestral dish that has been cooked the same way for centuries. ”
...
[مشاهده متن کامل]

1. اجدادی. آبا و اجدادی. نیاکانی 2. ابتدایی. نخستین. اولیه
مثال:
visions of the ancestral pilgrims
نگرشها و پندارهای مهاجرین اجدادی و نخستین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : ancestry
✅️ صفت ( adjective ) : ancestral
✅️ قید ( adverb ) : _
ancestral ( علوم گیاهی )
واژه مصوب: نیایی
تعریف: متعلق به یک یا چند نیا
اجدادی

بپرس