آنا خا گو راس : آنها خواهان یا خواستار راست گوئی اند و یا آنها میخواهند سخن راست یا حقیقت را بگویند.
حدود دوهزار و پانصد سال پس از آنکساگوراس در مورد پایان ناپذیری عمل تقسیم میتوان با یقین و اطمینان گفت که بی نهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت کلمه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط انسان از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) به واحد های مطلقا مساوی و فراوان تقسیم شده و این عمل تقسیم در کلیه ی جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده ی بی پایان جاودانه جاری و ساری خواهد بود. این عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم بطور خودکار و خود کفا در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن صورت می پذیرد و نه بطور تصادفی یا بدون برنامه.
... [مشاهده متن کامل]
هر کدام از این واحد های مطلقا مساوی را میتوان یک گیتی یا کیهان و یا یک جهان نامید و چند نکته بسیار مهم در این زمینه اینند که این گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و فراوان چه در بطن مجموعه ی فعلی و چه در مجموعه های آتی از لحاظ فرم یا شکل ظرف نگهدارنده محتوا و چه از لحاظ محتوا بطور مطلق یکسان و برابرند و خواهند بود. محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سامان یا نظام کلی اند در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی باهم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ های خاص و ویژه خویش برخوردار میباشند و این ظهورات یا پیدایشات متوالی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقعطی، نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی روی میدهند یا اتفاق میفتند یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام دقیقن به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی .
اعضای خانواده های ده عضوی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و هرکدام عضوی از کمون آسمانی یا جامعه واحد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی و غیر زنده ) در حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین یا در نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی و ابدی در طول این سفر دایره وار در طول هم و پشت سر همدیگر بطور سلسله وار در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین از راه و به روش اشاره شده در بالا.
دموکریت یکی از فلاسفه برجسته یونان باستان ماقبل سقراط، عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم بینهایت را شهود نموده و حاصل یا نتیجه ی آن تجربه شهودی را در قالب یک جمله برای آیندگان به ارث گذاشته با ترجمه آن به زبان فارسی به شکل زیر :
《این دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ عددی نامتناهی یا بیشمار می باشد》.
فلاسفه بعدی یونان باستان از قبیل سقراط و افلاطون و ارسطو روی نور چراغ آن ایده ی درخشان حقیقی و علمی سبد یا سرپوش گذاشته اند تا هم عصریان خود آنان و آیندگان نتوانند نور آن مشعل فکری و حقیقی را ببینند، شاید از ترس اینکه مبادا نام هایشان در بین آیندگان در زیر سایه نام دموکریت باقی بمانند یعنی معروف تر نشوند.
عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم خمیر مایه ی ساختاری محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بسوی درون و رسیدن به سنگ بنا های ساده و تجزیه ناپذیر یعنی تا رسیدن به اتم های دموکریت ( و نه اتم های معمولی ) به تار ها یا ریسمان های نوسانگر انرژی ادامه نمی یابد بلکه منجر به نوسانگر های بنیادی هشت بعدی میگردد که از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت مساوی با ابعاد پلانک آفریده شده اند، یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه ( برای t و 't ) و ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر ( برای xyz و 'x 'y 'z ) .
یک سه بیتی کودکانه به یاد حکیمان و دانشمندان برجسته ای مانند عمر خیام و محمّد زکریای رازی:
درین دایره ای که جولانگاه آمدن ها و رفتن ها و بازگشتن های متوالی و فراوان ماست/ که تعدادشان برابر با یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول هاست/ او را هم بدایت و هم نهایت هر بار بهشت های برین متوالی هاست/.
و یک دو بیتی به یاد قندی بخاطر شهود بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی به عنوان نیمزوج های بنیادی همزاد، هم بازی و هم ارز زمان و مکان مطلق و نسبی با کمیت های مساوی و ماهیت ها یا کیفیت های معکوس و نه به معنای عدم وجود آنها :
ز جمله آمدگان و رفتگان و باز آمدگان بر روی این راه دایره وار و بسی دور و دراز / باز آمده ای کو تاکنون بسان قندی کین چنین روشن و باز به خیام گفته بوده باشد راز /
حدود دوهزار و پانصد سال پس از آنکساگوراس در مورد پایان ناپذیری عمل تقسیم میتوان با یقین و اطمینان گفت که بی نهایت حقیقی و واقعی ( و نه بینهایت کلمه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط انسان از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) به واحد های مطلقا مساوی و فراوان تقسیم شده و این عمل تقسیم در کلیه ی جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده ی بی پایان جاودانه جاری و ساری خواهد بود. این عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم بطور خودکار و خود کفا در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن صورت می پذیرد و نه بطور تصادفی یا بدون برنامه.
... [مشاهده متن کامل]
هر کدام از این واحد های مطلقا مساوی را میتوان یک گیتی یا کیهان و یا یک جهان نامید و چند نکته بسیار مهم در این زمینه اینند که این گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و فراوان چه در بطن مجموعه ی فعلی و چه در مجموعه های آتی از لحاظ فرم یا شکل ظرف نگهدارنده محتوا و چه از لحاظ محتوا بطور مطلق یکسان و برابرند و خواهند بود. محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سامان یا نظام کلی اند در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی باهم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ های خاص و ویژه خویش برخوردار میباشند و این ظهورات یا پیدایشات متوالی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقعطی، نزولی و صعودی بین دو بهشت برین متوالی فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی روی میدهند یا اتفاق میفتند یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام دقیقن به تعداد یک هفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی .
اعضای خانواده های ده عضوی هرکدام از افراد انسانی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و هرکدام عضوی از کمون آسمانی یا جامعه واحد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی و غیر زنده ) در حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین یا در نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی و ابدی در طول این سفر دایره وار در طول هم و پشت سر همدیگر بطور سلسله وار در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین از راه و به روش اشاره شده در بالا.
دموکریت یکی از فلاسفه برجسته یونان باستان ماقبل سقراط، عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم بینهایت را شهود نموده و حاصل یا نتیجه ی آن تجربه شهودی را در قالب یک جمله برای آیندگان به ارث گذاشته با ترجمه آن به زبان فارسی به شکل زیر :
《این دنیا از لحاظ اندازه متناهی و از لحاظ عددی نامتناهی یا بیشمار می باشد》.
فلاسفه بعدی یونان باستان از قبیل سقراط و افلاطون و ارسطو روی نور چراغ آن ایده ی درخشان حقیقی و علمی سبد یا سرپوش گذاشته اند تا هم عصریان خود آنان و آیندگان نتوانند نور آن مشعل فکری و حقیقی را ببینند، شاید از ترس اینکه مبادا نام هایشان در بین آیندگان در زیر سایه نام دموکریت باقی بمانند یعنی معروف تر نشوند.
عمل تحلیل، تجزیه یا تقسیم خمیر مایه ی ساختاری محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بسوی درون و رسیدن به سنگ بنا های ساده و تجزیه ناپذیر یعنی تا رسیدن به اتم های دموکریت ( و نه اتم های معمولی ) به تار ها یا ریسمان های نوسانگر انرژی ادامه نمی یابد بلکه منجر به نوسانگر های بنیادی هشت بعدی میگردد که از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت مساوی با ابعاد پلانک آفریده شده اند، یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه ( برای t و 't ) و ۱۰ بتوان منهای ۳۵ متر ( برای xyz و 'x 'y 'z ) .
یک سه بیتی کودکانه به یاد حکیمان و دانشمندان برجسته ای مانند عمر خیام و محمّد زکریای رازی:
درین دایره ای که جولانگاه آمدن ها و رفتن ها و بازگشتن های متوالی و فراوان ماست/ که تعدادشان برابر با یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول هاست/ او را هم بدایت و هم نهایت هر بار بهشت های برین متوالی هاست/.
و یک دو بیتی به یاد قندی بخاطر شهود بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی به عنوان نیمزوج های بنیادی همزاد، هم بازی و هم ارز زمان و مکان مطلق و نسبی با کمیت های مساوی و ماهیت ها یا کیفیت های معکوس و نه به معنای عدم وجود آنها :
ز جمله آمدگان و رفتگان و باز آمدگان بر روی این راه دایره وار و بسی دور و دراز / باز آمده ای کو تاکنون بسان قندی کین چنین روشن و باز به خیام گفته بوده باشد راز /