anarchism

/ˈænəˌkɪzəm//ˈænəˌkɪzəm/

هرج و مرج طلبی، بی قانونی، ناسالارگرایی، ناسامان گرایی، اصول هرجومرج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a theory that advocates the abolition of all forms of government as a necessary step towards achieving political and social liberty.

(2) تعریف: the practice, employed by some anarchists, of resistance to or violence against government.

جمله های نمونه

1. His novels were celebrations of anarchism.
[ترجمه گوگل]رمان های او جشن آنارشیسم بود
[ترجمه ترگمان]رمان های او نوعی آنارشیسم و آنارشیسم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It bore a tinge of anarchism and socialism.
[ترجمه گوگل]رنگ و بویی از آنارشیسم و ​​سوسیالیسم داشت
[ترجمه ترگمان]نوعی آنارشیسم و سوسیالیسم را در بر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, anarchism remained an influential competitor to the Communist movement until well into the late 1920s.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنارشیسم تا اواخر دهه 1920 یک رقیب تأثیرگذار برای جنبش کمونیستی باقی ماند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آنارشیسم در اواخر دهه ۱۹۲۰ یک رقیب تاثیرگذار در جنبش کمونیست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anarchism of labor is more shocking, less dangerous.
[ترجمه گوگل]آنارشیسم کارگری تکان دهنده تر، کمتر خطرناک است
[ترجمه ترگمان]اصلاح کار more است، کم تر خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unrestrained liberty often degenerates into anarchism.
[ترجمه گوگل]آزادی نامحدود اغلب به آنارشیسم تنزل می یابد
[ترجمه ترگمان]آزادی unrestrained اغلب به anarchism تنزل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He advocated anarchism as the answer to social problems.
[ترجمه گوگل]او از آنارشیسم به عنوان پاسخی برای مشکلات اجتماعی حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]او از آنارشیسم به عنوان پاسخ به مشکلات اجتماعی دفاع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Liberalism stands somewhere between anarchism and the doctrine of state.
[ترجمه گوگل]لیبرالیسم جایی بین آنارشیسم و ​​دکترین دولت قرار دارد
[ترجمه ترگمان]لیبرالیسم در جایی بین آنارشیسم و دکترین دولت قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Anarchism and violations of law and discipline must be resolutely opposed and checked.
[ترجمه گوگل]آنارشیسم و ​​نقض قوانین و انضباط باید قاطعانه با آن مقابله و بررسی شود
[ترجمه ترگمان]تخطی ناپذیر و نقض قانون و نظم باید با عزمی راسخ با آن مخالفت و بررسی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This pole of the anarchism, the view that the elimination of government would be beneficial.
[ترجمه گوگل]این قطب آنارشیسم، این دیدگاه است که حذف حکومت سودمند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این قطب از هرج و مرج، این دیدگاه مبنی بر اینکه حذف دولت سودمند خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wolff calls this view " philosophical anarchism. ".
[ترجمه گوگل]ولف این دیدگاه را «آنارشیسم فلسفی» می نامد
[ترجمه ترگمان]وولف این نظریه را \"آنارشیسم فلسفی\" می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Selfish, the violent freedom and anarchism are individualities in no way.
[ترجمه گوگل]خودخواه، آزادی خشونت آمیز و آنارشیسم به هیچ وجه فردیت نیستند
[ترجمه ترگمان]خودخواه، آزادی خشونت و هرج و مرج به هیچ وجه individualities
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At this point the second stage of anarchism begins, that which arises from the thought of Bakunin, the contemporary of Marx.
[ترجمه گوگل]در این مرحله مرحله دوم آنارشیسم آغاز می شود که از اندیشه باکونین، معاصر مارکس، ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]در این نقطه مرحله دوم آنارشیسم آغاز می شود که ناشی از تفکر of، معاصر مارکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Never allow present liberalism, never allow anarchism.
[ترجمه گوگل]هرگز به لیبرالیسم کنونی اجازه ندهید، هرگز به آنارشیسم اجازه ندهید
[ترجمه ترگمان]هرگز لیبرالیسم فعلی را مجاز نمی سازد، هرگز آنارشیسم را مجاز نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This position used to be called anarchism.
[ترجمه گوگل]این موضع قبلا آنارشیسم نامیده می شد
[ترجمه ترگمان]این موقعیت به اصطلاح آنارشیسم نام دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• social movement that objects to laws and government
anarchism is the political belief that people should not be controlled by laws or the power of government, but should work together freely.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: حاکمگریزی

⚫ نگارش به خط لاتین: Hākemgorizy

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

اقتدارگریزی، آنارشیسم، آشوب طلبی، هرج و مرج طلبی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : anarchy / anarchist / anarchism
✅️ صفت ( adjective ) : anarchic / anarchical / anarchistic
✅️ قید ( adverb ) : _
anarchism ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: اقتدارگریزی 1
تعریف: نظریۀ سیاسی مبتنی بر مقابله با هرگونه اقتدار حکومتی
آنارشیسم
( پزشکی ) نبود بیضه ( نوعی بیماری )
اقتدارستیزی، حاکم ستیزی، سرورستیزی

توضیحات ضروری: آوردن معادلهایی مثل �هرج و مرج طلبی�، �بی قانونی�، و از همه جالبتر �اصول هرج ومرج� ( ! ) ناشی از ناآگاهی یا سوءنیت است. کاش فضلایی که چنین معادلهایی را پیشنهاد کرده اند با ریشه یابی این واژه، دلایل خود را ذکر می کردند. حتی ناهنجارترین انسانها نیز آگاهانه هرج ومرج را نمی طلبند و اگر هم به راستی خواهان چنین چیزی باشند آن را به عنوان دیدگاه سیاسی رسمی خود اختیار و اعلام نمی کنند!
...
[مشاهده متن کامل]

آنارشیسم به لحاظ لغوی به معنای �بدون حاکم� و �بدون رهبر� است و در کلمة �آنارخیا� و زبان یونان باستان ریشه دارد، متشکل از پیشوند �آن� به معنای �بدون/بی� و �آرخیا� به معنای �حاکم� و �رهبر�. آنارشیسم به عنوان فلسفه و جنبشی سیاسی که معمولأ متعلق به چپ رادیکال به حساب می آید، زیرشاخه های مختلفی دارد که چند اصل مشترک دارند: باور به جامعه ای فاقد حاکمیت و حکومت/دولت مرکزی و در مفهومی گسترده تر جامعه ای بدون هر نوع اقتدار سیاسی مرکزیت گرا و سلسله مراتب سیاسی و اجتماعی. آنارشیسم، قدرت سیاسی را موجب فساد می داند و قدرت مطلق را موجب فساد مطلق.

بپرس