anarchic

/æˈnɑːrkɪk//æˈnɑːkik/

معنی: هرج و مرج، مربوط به اشفتگی اوضاع، پرهرج ومرج
معانی دیگر: وابسته به هرج و مرج، ناسالارگرایانه، طرفدار هرج و مرج، دولت ستیز(انه)، مربوط به اشفتگی اوضاع
anarchic(al)
هرجومرج، بی قانون

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: anarchically (adv.)
(1) تعریف: characterized by or tending toward anarchy.

(2) تعریف: devoid of control or order; lawless.
مشابه: lawless

جمله های نمونه

1. It had become a lawless, anarchic city in which corruption thrived.
[ترجمه گوگل]این شهر به شهری بی قانون و هرج و مرج تبدیل شده بود که در آن فساد رشد می کرد
[ترجمه ترگمان]این شهر، شهری بی نظم و بی نظم شده بود که فساد در آن شکوفا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Milligan's anarchic humour has always had the power to offend as well as entertain.
[ترجمه گوگل]طنز آنارشیک میلیگان همیشه قدرت توهین آمیز و همچنین سرگرم کردن را داشته است
[ترجمه ترگمان]هرج و مرج ناشی از هرج و مرج anarchic همیشه این قدرت را داشت که به خوبی پذیرایی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The situation in the country is becoming increasingly anarchic.
[ترجمه گوگل]وضعیت در کشور به طور فزاینده ای هرج و مرج می شود
[ترجمه ترگمان]وضعیت در این کشور به طور فزاینده ای هرج و مرج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All of this made him seem vaguely anarchic beside the bishop.
[ترجمه گوگل]همه اینها باعث شد که او در کنار اسقف به طور مبهم آنارشی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]همه این ها را به طور مبهم در کنار اسقف گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was rude, untidy, undisciplined, unfettered and anarchic, and he loved it.
[ترجمه گوگل]او بی ادب، نامرتب، بی انضباط، بی بند و بار و هرج و مرج بود و او آن را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]او خشن، بی نظم و بی نظم و unfettered و anarchic بود و از آن خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An inheritor of Marcel Duchamp's anarchic estate, he regards all forms of artistic orthodoxy with deep scepticism.
[ترجمه گوگل]او که وارث دارایی آنارشیک مارسل دوشان است، به همه اشکال ارتدوکس هنری با شک و تردید عمیق نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]او، وارث دارایی anarchic مارسل دوشان، تمام اشکال مسیحیت را با شکاکیت عمیق در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A no-smacking ban will not produce rude or anarchic children.
[ترجمه گوگل]ممنوعیت کتک زدن باعث ایجاد کودکان بی ادب یا هرج و مرج نمی شود
[ترجمه ترگمان]ممنوعیت کتک زدن کودکان بی ادب و یا هرج و مرج نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was seen as an anarchic slough of disorder and despair.
[ترجمه گوگل]آن را به مثابه توده ای هرج و مرج از بی نظمی و ناامیدی می دانستند
[ترجمه ترگمان]هرج و مرج anarchic هرج و مرج را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the Geordie cartoonist says producing the anarchic Viz is no longer a laughing matter.
[ترجمه گوگل]اما کاریکاتوریست Geordie می گوید که تولید Viz آنارشیک دیگر خنده دار نیست
[ترجمه ترگمان]اما کاریکاتوریست Geordie می گوید تولید هرج و مرج، دیگر موضوع خنده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The anarchic music of punk caused public outrage when it first burst upon the scene.
[ترجمه گوگل]موسیقی آنارشیک پانک هنگامی که برای اولین بار در صحنه پخش شد باعث خشم عمومی شد
[ترجمه ترگمان]The از آن هرج و مرج ناشی از هرج و مرج ناشی از هرج و مرج عمومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus while alt. games. gravy might have light and anarchic postings, biz. gravy. train would get right down to the business.
[ترجمه گوگل]بنابراین در حالی که alt بازی ها سس ممکن است پست های سبک و آنارشیکی داشته باشد سس قطار درست به سمت کسب و کار می رفت
[ترجمه ترگمان] از این رو، در حالی که آلت تناسلی بازی کردن ممکن بود light و هرج و مرج را روشن کند gravy قطار داره میره سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is elegant, blissfully hilarious and outrageously anarchic.
[ترجمه گوگل]او ظریف، شادمانه خنده دار و به شدت آنارشیک است
[ترجمه ترگمان]او بسیار خوش پوش و شادمانه است که از آن هرج و مرج ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The creative act is indeed anarchic.
[ترجمه گوگل]عمل خلاقانه در واقع آنارشیک است
[ترجمه ترگمان]این عمل خلاق، anarchic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His feelings were formless, anarchic.
[ترجمه گوگل]احساسات او بی شکل و هرج و مرج بود
[ترجمه ترگمان]احساساتش بی شکل بود، هرج و مرج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هرج و مرج (صفت)
anarchic, anarchical

مربوط به اشفتگی اوضاع (صفت)
anarchic, anarchical

پرهرج ومرج (صفت)
chaotic, anarchic, anarchical, fussy

انگلیسی به انگلیسی

• of anarchy; inclined toward anarchy; lawless
anarchic means paying no attention to rules or laws that everyone else obeys and believes in.

پیشنهاد کاربران

۱. دولت ستیز. آنارشیست ۲. بی قانون. فاقد حکومت ۳. آشوب گر. هرج و مرج طلب ۴. آشفته. هرج و مرج
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: بیحاکمانه

⚫ نگارش به خط لاتین: Bihākemāne

⚫ آمیخته از: بی ( an ) و �حاکم� ( arch ) و ‍انه� ( ic )

...
[مشاهده متن کامل]

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : anarchy / anarchist / anarchism
✅️ صفت ( adjective ) : anarchic / anarchical / anarchistic
✅️ قید ( adverb ) : _
anarchic
در روابط بین الملل به معنای هرج و مرج بکار نمی رود. بلکه معنای آن، فقدان یک حکومت مقتدر برای اعمال حاکمیت بر کشورها در روابط بین الملل است.

بپرس