1. Indeed, model-interpretive anaphors, unlike ellipses, do not require linguistic antecedents at all.
[ترجمه افشین د] در واقع، آناقورهای تفسیری - مدل، بر خلاف محذوفات، به هیچ وجه به سابقه زبانی نیاز ندارد.|
[ترجمه گوگل]در واقع، تشابه های تفسیری مدل، بر خلاف بیضی ها، به هیچ وجه به پیشایندهای زبانی نیاز ندارند[ترجمه ترگمان]در واقع مدل مبتنی بر مدل تفسیری، بر خلاف بیضی، نیازی به سوابق زبانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. However, interaction between anaphors can be a help as well as a complication.
[ترجمه گوگل]با این حال، تعامل بین آنافورها می تواند کمک کننده و همچنین یک عارضه باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعامل بین anaphors می تواند یک کمک و نیز یک پیچیدگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، تعامل بین anaphors می تواند یک کمک و نیز یک پیچیدگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But, in zero anaphora resolution, zero anaphor has no pronunciation and writing form, which is the main feature of phenomenon in language reduction.
[ترجمه گوگل]اما در تفکیک آنافورا صفر، آنافور صفر هیچ گونه تلفظ و نوشتاری ندارد که این ویژگی اصلی پدیده در کاهش زبان است
[ترجمه ترگمان]اما در رزولوشن صفر صفر، صفر anaphor تلفظ و فرم نوشتاری ندارد که ویژگی اصلی پدیده کاهش زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در رزولوشن صفر صفر، صفر anaphor تلفظ و فرم نوشتاری ندارد که ویژگی اصلی پدیده کاهش زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In indirect anaphora, an anaphor and an antecedent have different but relevant references.
[ترجمه گوگل]در آنافورای غیرمستقیم، یک آنافور و یک مقدم دارای ارجاعات متفاوت اما مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]در anaphora غیر مستقیم، یک anaphor و یک سابقه منابع متفاوت اما مرتبط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در anaphora غیر مستقیم، یک anaphor و یک سابقه منابع متفاوت اما مرتبط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Generally speaking, anaphora includes direct anaphora and indirect one, but can fall into more detailed categories if it is classified according to antecedent or anaphor.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، آنافورا شامل آنافور مستقیم و غیرمستقیم است، اما اگر بر اساس مقدم یا آنافور طبقهبندی شود، میتواند در دستههای دقیقتری قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، anaphora شامل anaphora مستقیم و غیر مستقیم است، اما اگر مطابق با سابقه یا anaphor طبقه بندی شود، ممکن است به دسته های دقیق تر طبقه بندی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، anaphora شامل anaphora مستقیم و غیر مستقیم است، اما اگر مطابق با سابقه یا anaphor طبقه بندی شود، ممکن است به دسته های دقیق تر طبقه بندی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Frame semantics interprets the confirmation of the anaphor and cognitive discursion.
[ترجمه گوگل]معناشناسی قاب، تأیید گفتمان آنافور و شناختی را تفسیر می کند
[ترجمه ترگمان]معناشناسی چارچوب تایید of و discursion شناختی را تفسیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معناشناسی چارچوب تایید of و discursion شناختی را تفسیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Indirect anaphora refers to a special anaphoric structure in which the antecedent of a sentence has no direct relation with the anaphor.
[ترجمه گوگل]آنافور غیرمستقیم به ساختار آنافوریک خاصی اطلاق می شود که در آن مقدمه جمله هیچ ارتباط مستقیمی با آنافور ندارد
[ترجمه ترگمان]anaphora غیرمستقیم به یک ساختار anaphoric خاص اشاره دارد که در آن سابقه محکومیت هیچ رابطه مستقیمی با the ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]anaphora غیرمستقیم به یک ساختار anaphoric خاص اشاره دارد که در آن سابقه محکومیت هیچ رابطه مستقیمی با the ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This process can be reflected in the Anaphor Repair Model promoted in this paper.
[ترجمه گوگل]این فرآیند را می توان در مدل تعمیر آنافور که در این مقاله معرفی شده است منعکس کرد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند را می توان در مدل تعمیر Anaphor در این مقاله منعکس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فرآیند را می توان در مدل تعمیر Anaphor در این مقاله منعکس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The goal of this project is to develop a detailed account of how anaphors are interpreted.
[ترجمه گوگل]هدف این پروژه ایجاد یک گزارش دقیق از نحوه تفسیر آنافورها است
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه توسعه شرح مفصل چگونگی تفسیر anaphors است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف از این پروژه توسعه شرح مفصل چگونگی تفسیر anaphors است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the context of the mental models theory of comprehension a specific account of anaphor interpretation must be developed.
[ترجمه گوگل]در زمینه تئوری مدلهای ذهنی درک باید شرح خاصی از تفسیر آنافور ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]در زمینه مدل ذهنی مدل های ذهنی درکی خاص از تفسیر anaphor باید توسعه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زمینه مدل ذهنی مدل های ذهنی درکی خاص از تفسیر anaphor باید توسعه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A consultative approach is therefore inherently more restricted and theoretically more committed concerning the relationship between knowledge sources in anaphor resolution.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک رویکرد مشورتی ذاتاً محدودتر و به لحاظ نظری در رابطه با رابطه بین منابع دانش در حل آنافور متعهدتر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رویکرد مشاوره ای ذاتا محدودتر شده و از لحاظ نظری بیشتر در رابطه با رابطه بین منابع دانش در قطعنامه anaphor متعهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک رویکرد مشاوره ای ذاتا محدودتر شده و از لحاظ نظری بیشتر در رابطه با رابطه بین منابع دانش در قطعنامه anaphor متعهد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A representation of the superficial aspects of the immediately preceding text is also used in the interpretation of both kinds of anaphors.
[ترجمه گوگل]نمایش جنبه های سطحی متن بلافاصله قبل نیز در تفسیر هر دو نوع آنافور استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نمایش جنبه های ظاهری متن قبل از متن نیز در تفسیر هر دو نوع of مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش جنبه های ظاهری متن قبل از متن نیز در تفسیر هر دو نوع of مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. However, a contextually prominent action can not justify the use of a surface anaphor, such as I did, yesterday.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک عمل برجسته از لحاظ زمینه نمی تواند استفاده از یک آنافور سطحی را توجیه کند، مانند آنچه من دیروز انجام دادم
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک اقدام برجسته contextually نمی تواند استفاده از یک anaphor سطحی مانند دیروز را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک اقدام برجسته contextually نمی تواند استفاده از یک anaphor سطحی مانند دیروز را توجیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Based on the corpus linguistics, we make some rules to build a corpus of chinese novel by manual tagging and refined Proofreading. In this corpus, we mark the position of the zero anaphor.
[ترجمه گوگل]بر اساس زبان شناسی پیکره، ما قوانینی را برای ایجاد مجموعه ای از رمان های چینی با برچسب گذاری دستی و تصحیح اصلاح شده ایجاد می کنیم در این پیکره، موقعیت آنافور صفر را مشخص می کنیم
[ترجمه ترگمان]براساس زبان شناسی پیکره زبانی، ما برخی قواعد برای ایجاد پیکره زبانی از رمان چینی ها با برچسب گذاری دستی و Proofreading تصفیه شده می سازیم در این پیکره زبانی، موقعیت صفر anaphor را مشخص می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]براساس زبان شناسی پیکره زبانی، ما برخی قواعد برای ایجاد پیکره زبانی از رمان چینی ها با برچسب گذاری دستی و Proofreading تصفیه شده می سازیم در این پیکره زبانی، موقعیت صفر anaphor را مشخص می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید