analyzable

/ˈænəˌlaɪzəbəl//ˈænəˌlaɪzəbəl/

معنی: قابل تجزیه و تحلیل، فرگشاپذیر
معانی دیگر: قابل تجزیه و تحلیل، فرگشاپذیر

جمله های نمونه

1. Do color words have analyzable, definable meaning?
[ترجمه گوگل]آیا کلمات رنگی معنای قابل تحلیل و تعریفی دارند؟
[ترجمه ترگمان]آیا واژه های رنگی به معنی توصیف پذیر و توصیف پذیر هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bed thickness is analyzable until the bed thickness is vanishingly small.
[ترجمه گوگل]ضخامت بستر تا زمانی که ضخامت بستر به طرز چشمگیری کوچک نباشد قابل تجزیه و تحلیل است
[ترجمه ترگمان]ضخامت لایه تا زمانی که ضخامت تخت خواب بسیار کم باشد، قابل تجزیه و تحلیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Firstly, Chapter 4 discusses the analyzable model of customer value.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، فصل 4 مدل قابل تحلیل ارزش مشتری را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]اول، فصل ۴، مدل تحلیل و تحلیل ارزش مشتری را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The function is objective and analyzable. The semantic information of a discourse is of many hiearchies.
[ترجمه گوگل]تابع عینی و قابل تحلیل است اطلاعات معنایی یک گفتمان دارای سلسله مراتب زیادی است
[ترجمه ترگمان]تابع عینی و قابل تجزیه و تحلیل است اطلاعات معنایی یک گفتمان از بسیاری از hiearchies ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The last study, however, did not provide reliable analyzable results.
[ترجمه گوگل]با این حال، آخرین مطالعه، نتایج قابل تحلیل قابل اعتمادی ارائه نکرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آخرین مطالعه، نتایج قابل ستایشی را ارایه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fifth chapter is analyzable part.
[ترجمه گوگل]فصل پنجم بخش قابل تحلیل است
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم نیز بخشی از تجزیه و تحلیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The structuralist dream of a fully analyzable language is now lost.
[ترجمه گوگل]رویای ساختارگرایانه یک زبان کاملاً قابل تحلیل اکنون از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر رویای structuralist یک زبان کاملا قابل تجزیه و تحلیل از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The comparable and analyzable experiment shows that this algorithm can make a minimize decision tree whose rules are true.
[ترجمه گوگل]آزمایش قابل مقایسه و تجزیه و تحلیل نشان می دهد که این الگوریتم می تواند یک درخت تصمیم کمینه سازی کند که قوانین آن درست است
[ترجمه ترگمان]آزمایش قابل مقایسه و قابل تجزیه و تحلیل نشان می دهد که این الگوریتم می تواند یک درخت تصمیم گیری را به حداقل برساند که قواعد آن درست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. EVA, economic profit index, offers measurable and analyzable tool for comprehensive budget management, as a result, it provided with extensive suitability.
[ترجمه گوگل]EVA، شاخص سود اقتصادی، ابزار قابل اندازه گیری و تحلیلی را برای مدیریت جامع بودجه ارائه می دهد، در نتیجه مناسبت گسترده ای را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، \"EVA\"، شاخص سود اقتصادی، ابزار قابل اندازه گیری و قابل ستایشی برای مدیریت جامع بودجه به عنوان نتیجه، فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No conceptual analysis . Some concepts are analyzable functionally, or in terms of the concepts of physics.
[ترجمه گوگل]بدون تحلیل مفهومی برخی از مفاهیم به صورت عملکردی یا بر حسب مفاهیم فیزیک قابل تحلیل هستند
[ترجمه ترگمان]هیچ تجزیه و تحلیل مفهومی وجود ندارد برخی مفاهیم از لحاظ عملکردی و یا از لحاظ مفاهیم فیزیک وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In regard to analyzable methods of family system, the variance is between family members, and it is not adaptation to using average method and variance method.
[ترجمه گوگل]از نظر روش های قابل تحلیل نظام خانواده، واریانس بین اعضای خانواده است و سازگاری با روش میانگین و روش واریانس نیست
[ترجمه ترگمان]در رابطه با روش های آنالیز و تجزیه و تحلیل سیستم خانواده، واریانس بین اعضای خانواده است و سازگاری با روش میانگین و روش واریانس انطباق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the establishing of market economy, the processing has socialized, the civil society is more and more becoming a completely new analyzable category during the current state.
[ترجمه گوگل]با استقرار اقتصاد بازار، پردازش اجتماعی شده است، جامعه مدنی بیش از پیش در حال تبدیل شدن به یک مقوله کاملاً جدید قابل تحلیل در شرایط فعلی است
[ترجمه ترگمان]با استقرار اقتصاد بازار، این پردازش اجتماعی و اجتماعی بوده، جامعه مدنی بیشتر و بیشتر در حال تبدیل شدن به یک گروه کاملا جدید و تحلیل کاملا جدید در طول این وضعیت جاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Proponents of the second view believe that the literal meanings of the constituents do contribute to the overall idiomatic meaning of the idiom, and therefore, idioms are analyzable.
[ترجمه گوگل]طرفداران دیدگاه دوم معتقدند که معانی تحت اللفظی اجزاء به معنای اصطلاحی کلی این اصطلاح کمک می کند و بنابراین، اصطلاحات قابل تحلیل هستند
[ترجمه ترگمان]طرفداران دیدگاه دوم معتقدند که معانی لفظی اجزا در معنای مفهوم کلی عبارت هستند، و بنابراین، اصطلاحات تحلیل پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I just want to make concepts which itself is analyzable into more refined concepts.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم مفاهیمی را که خود قابل تجزیه و تحلیل هستند به مفاهیم دقیق تری تبدیل کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط می خواهم مفاهیمی را بسازم که به صورت قابل تجزیه و تحلیل به مفاهیم refined باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تجزیه و تحلیل (صفت)
analyzable

فرگشاپذیر (صفت)
analyzable

انگلیسی به انگلیسی

• able to be analyzed; determinable; able to be studied or figured out

پیشنهاد کاربران

بپرس