1. jahangir has an analytic mind
جهانگیر دارای بینش تحلیلی است.
2. The boy has an analytic mind.
3. The analytic method is dialectical.
4. Design - Analytic study of surveillance data on sexually transmitted diseases.
[ترجمه گوگل]طراحی - مطالعه تحلیلی داده های نظارتی بر بیماری های مقاربتی
[ترجمه ترگمان]طراحی - تحلیلی تحلیلی از داده های تجسس در مورد بیماری های مقاربتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. While any analytic appraisal or reflexivity on this rationale is never given much credibility in the structures of significance.
[ترجمه گوگل]در حالی که هر ارزیابی تحلیلی یا بازتابی در مورد این منطق هرگز اعتبار زیادی در ساختارهای اهمیت داده نمی شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که هر ارزیابی تحلیلی یا بازاندیشی در مورد این منطق هرگز اعتبار چندانی در ساختار معنا ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The writing alternates between theoretical, analytic and narrative.
[ترجمه گوگل]نوشتار متناوب بین نظری، تحلیلی و روایی است
[ترجمه ترگمان]نوشتن راه حل های جایگزین بین تئوری، تحلیلی و روایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Here are a few of the analytic questions that might be addressed:
[ترجمه گوگل]در اینجا چند سوال تحلیلی وجود دارد که ممکن است به آنها پرداخته شود:
[ترجمه ترگمان]در اینجا چند مورد از سوالات تحلیلی که ممکن است مورد توجه قرار بگیرند آورده شده است:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There will also be a number of analytic papers, some involving international comparisons.
[ترجمه گوگل]همچنین تعدادی مقاله تحلیلی وجود خواهد داشت که برخی شامل مقایسه های بین المللی است
[ترجمه ترگمان]همچنین تعدادی از مقالات تحلیلی وجود خواهند داشت که برخی از آن ها شامل مقایسه های بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The focus on the single political actor has analytic advantages, since data gathering and analysis can be precise and intensive.
[ترجمه گوگل]تمرکز بر یک کنشگر سیاسی واحد دارای مزایای تحلیلی است، زیرا جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها می تواند دقیق و فشرده باشد
[ترجمه ترگمان]تمرکز بر روی یک بازیگر سیاسی دارای مزایای تحلیلی است، چرا که جمع آوری داده ها و تحلیل می تواند دقیق و فشرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In this chapter, I am mainly concerned with analytic methods, and in succeeding chapters with interpretation.
[ترجمه گوگل]در این فصل، من عمدتاً با روش های تحلیلی و فصل های بعدی با تفسیر سروکار دارم
[ترجمه ترگمان]در این بخش، من عمدتا با روش های تحلیلی، و در فصل های بعد از تفسیر، نگران هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This provides an analytic extension beyond the Cauchy horizon which is another part of Kerr space-time.
[ترجمه گوگل]این یک گسترش تحلیلی فراتر از افق کوشی است که بخشی دیگر از فضا-زمان کر است
[ترجمه ترگمان]این یک بسط تحلیلی فراتر از افق کوشی است که بخش دیگری از کر زمان - زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Treatment of material I have developed a simple analytic treatment which can be applied to the main areas of electronic publishing.
[ترجمه گوگل]درمان مطالب من یک روش تحلیلی ساده ایجاد کرده ام که می تواند در زمینه های اصلی انتشارات الکترونیکی اعمال شود
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن مواد به مواد، یک درمان تحلیلی ساده را ایجاد کرده ام که می تواند در زمینه های اصلی انتشار الکترونیکی به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This provides a basis for its analytic determination.
[ترجمه گوگل]این مبنایی برای تعیین تحلیلی آن فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این امر مبنایی برای تعیین تحلیلی آن فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Easton was searching for an analytic concept that would facilitate the development of a general theory of politics.
[ترجمه گوگل]ایستون در جست و جوی مفهومی تحلیلی بود که توسعه یک نظریه کلی سیاست را تسهیل کند
[ترجمه ترگمان]Easton به دنبال یک مفهوم تحلیلی بود که توسعه نظریه عمومی سیاست را تسهیل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید