1. systems analyst
تحلیل گر سیستم
2. a news analyst
تحلیل گر اخبار
3. He was a shrewd analyst of players' strengths and weaknesses.
[ترجمه گوگل]او تحلیلگر زیرک نقاط قوت و ضعف بازیکنان بود
[ترجمه ترگمان]او تحلیلگر زیرکی از نقاط قوت و ضعف بازیکنان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Constance's husband is a financial analyst.
[ترجمه گوگل]شوهر کنستانس یک تحلیلگر مالی است
[ترجمه ترگمان]همسر کنست یک تحلیلگر مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cleary has been working as a computer analyst in Winchester.
[ترجمه گوگل]کلیری به عنوان یک تحلیلگر کامپیوتر در وینچستر کار کرده است
[ترجمه ترگمان]کلی ری ها به عنوان یک تحلیلگر کامپیوتری در وینچستر کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Ruthie had been a budget analyst and then comptroller for a hospital chain for much of her working life.
[ترجمه گوگل]روتی در بیشتر عمر کاری خود یک تحلیلگر بودجه و سپس کنترل کننده یک بیمارستان زنجیره ای بود
[ترجمه ترگمان]روتی یک تحلیل گر بودجه بود و بعد برای مدت زیادی از زندگی کاری خود برای یک بیمارستان استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. An analyst at Smith Barney Inc. upgraded the equipment manufacturer to buy from outperform.
[ترجمه گوگل]یک تحلیلگر در Smith Barney Inc تولید کننده تجهیزات را ارتقا داد تا از عملکرد بهتر خرید کند
[ترجمه ترگمان]یک تحلیلگر در شرکت اسمیت بارنی تولید کننده تجهیزات را برای خرید از عملکرد بهتر ارتقا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hartsook, the industry analyst, estimated more than one million machines could have the flaws.
[ترجمه گوگل]هارتسوک، تحلیلگر صنعت، تخمین زد که بیش از یک میلیون دستگاه ممکن است دارای این نقص باشند
[ترجمه ترگمان]Hartsook، تحلیل گر صنعت، برآورد کرد که بیش از یک میلیون دستگاه می تواند این کاستی ها را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mike Wilding, is a software analyst at Atari with special responsibility for combating piracy.
[ترجمه گوگل]مایک وایلدینگ، یک تحلیلگر نرم افزار در آتاری است که مسئولیت ویژه ای برای مبارزه با دزدی دریایی دارد
[ترجمه ترگمان]مایک Wilding، یک تحلیلگر نرم افزار در شرکت آتاری با مسئولیت ویژه مبارزه با دزدان دریایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is a sense, then, in which the analyst is creating the text which others will read.
[ترجمه گوگل]پس یک حس وجود دارد که در آن تحلیلگر در حال خلق متنی است که دیگران آن را خواهند خواند
[ترجمه ترگمان]سپس یک حس وجود دارد که در آن تحلیلگر متن را ایجاد می کند که دیگران می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In other words, only an omniscient analyst can judge the degrees of cost and pay-off to both utterer and receiver.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، تنها یک تحلیلگر دانای کل میتواند در مورد میزان هزینه و بازده هم برای سخنگو و هم برای گیرنده قضاوت کند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، تنها یک تحلیلگر دانای کل می تواند به میزان هزینه و پرداخت به هر دو utterer و گیرنده رسیدگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He may be surprised when the analyst reveals the complexities of his hand movements and finger manipulations.
[ترجمه گوگل]وقتی تحلیلگر پیچیدگی های حرکات دست و دستکاری انگشتانش را فاش می کند ممکن است تعجب کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است وقتی تحلیل گر پیچیدگی های حرکات دست و دستکاری انگشت اشاره را آشکار کند، ممکن است شگفت زده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. At the end of each stage the analyst and management have an opportunity to review progress in the development of the application.
[ترجمه گوگل]در پایان هر مرحله، تحلیلگر و مدیریت فرصتی برای بررسی پیشرفت در توسعه برنامه دارند
[ترجمه ترگمان]در پایان هر مرحله، تحلیل گر و مدیریت فرصتی برای بررسی پیشرفت در توسعه برنامه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The problem is a temporary one, the analyst added, even though fuel prices have risen this month.
[ترجمه گوگل]این تحلیلگر افزود، این مشکل موقتی است، اگرچه قیمت سوخت در این ماه افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]این تحلیلگر افزود که مشکل یک مشکل موقت است، اگرچه قیمت سوخت در ماه جاری افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید