analogously

/əˈnæləɡəsli//əˈnæləɡəsli/

(adverb) به قیاس، به طور قیاسی

جمله های نمونه

1. Analogously, computerised text recognition needs to use higher level knowledge to achieve comparable levels of performance.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، تشخیص متن کامپیوتری نیاز به استفاده از دانش سطح بالاتر برای دستیابی به سطوح عملکرد قابل مقایسه دارد
[ترجمه ترگمان]بازشناسی متن کامپیوتری نیازمند استفاده از دانش سطح بالاتر برای رسیدن به سطوح قابل مقایسه عملکرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Analogously, large loans attract a lower interest rate than small loans because of the administrative economies of scale.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، وام های بزرگ به دلیل صرفه جویی در مقیاس اداری، نرخ بهره کمتری نسبت به وام های کوچک جذب می کنند
[ترجمه ترگمان]Analogously، وام های کلان نرخ سود کمتری را نسبت به وام های کوچک به دلیل اقتصاد اجرایی مقیاس، جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Analogously, we also have the 1 (000 pounds) to (33 33ounces plus 66 667 ounces) proportion for Brute.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، ما همچنین نسبت 1 (000 پوند) به (33 33 اونس به اضافه 66667 اونس) را برای Brute داریم
[ترجمه ترگمان]Analogously همچنین دارای ۱ (۰۰۰ پوند)تا (۳۳ اونس وزن به همراه ۶۶ \/ ۶۶ اونس است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cited experimental curves agree analogously with simulation appearances found in this study.
[ترجمه گوگل]منحنی های تجربی ذکر شده به طور مشابه با ظواهر شبیه سازی موجود در این مطالعه مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]منحنی های تجربی ذکر شده با حضور شبیه سازی یافت شده در این مطالعه موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Analogously, a pattern, distorted or not, can be thought of as having a certain degree of energy.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، یک الگو، چه تحریف شده یا نه، می تواند دارای درجه خاصی از انرژی در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]Analogously، یک الگو، تحریف شده و یا نادرست، می تواند به عنوان داشتن درجه خاصی از انرژی تصور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Analogously, northern individuals of Edmontosaurus may well have had a more generalized diet than their southern counterparts.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، افراد شمالی ادمونتوزاروس ممکن است رژیم غذایی عمومی تری نسبت به همتایان جنوبی خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، افراد شمالی Edmontosaurus ممکن است رژیم غذایی تعمیم یافته تری نسبت به همتایان جنوبی خود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cited experimental curves analogously with simulation appearances found in this study.
[ترجمه گوگل]منحنی های تجربی ذکر شده به طور مشابه با ظواهر شبیه سازی که در این مطالعه یافت شد
[ترجمه ترگمان]منحنی های تجربی ذکر شده analogously با حضور شبیه سازی در این مطالعه یافت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Analogously, the slowdown in population growth puts pressure on Social Security finances.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، کاهش رشد جمعیت بر منابع مالی تامین اجتماعی فشار وارد می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، رکود در رشد جمعیت، فشار بر امور مالی تامین اجتماعی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Analogously, if we could relax the sugar constraint by one unit, the objective function would improve by 0. 07
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اگر بتوانیم محدودیت قند را یک واحد کاهش دهیم، تابع هدف 0 07 بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم محدودیت قند را با یک واحد کاهش دهیم، تابع هدف با صفر افزایش خواهد یافت ۰۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Based on the study on the analogously controlled power source for strip surfacing, a newmicrocrocomputer controlled automatic welding machine is developed for strip surfacing.
[ترجمه گوگل]بر اساس مطالعه بر روی منبع تغذیه کنترل شده مشابه برای روکش نوار، یک دستگاه جوش خودکار کنترل شده با میکرو کامپیوتر جدید برای سطح نوار توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]براساس مطالعه ای که بر روی منبع تغذیه کنترل شده analogously برای نوار پوششی وجود دارد، یک دستگاه جوشکاری اتوماتیک newmicrocrocomputer کنترل شده برای نوار پوششی توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Analogously, the problem in the landscape model is to add the energies of fluxes up to the desired value for the whole vacuum, 10-120.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، مشکل در مدل چشم‌انداز اضافه کردن انرژی شارها به مقدار مورد نظر برای کل خلاء، 10-120 است
[ترجمه ترگمان]Analogously، مشکل در مدل چشم انداز، اضافه کردن انرژی های شاره ای به ارزش مورد نظر برای کل خلا، ۱۰ - ۱۲۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The edge ranking problem can be defined analogously except that the mapping fis now from the edge set to the set of all nature numbers.
[ترجمه گوگل]مسئله رتبه بندی لبه را می توان به طور مشابه تعریف کرد با این تفاوت که نگاشت اکنون از مجموعه یال به مجموعه تمام اعداد طبیعت تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]مساله رتبه بندی لبه می تواند analogously تعریف شود به جز این که نقشه برداری از لبه تنظیم شده بر روی مجموعه تمام اعداد طبیعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Based on the investigation of the analogously controlled and microcomputer controlled power source, a new 8098 single chip microcomputer controlled welding machine is developed for the TIG welding.
[ترجمه گوگل]بر اساس بررسی منبع تغذیه با کنترل مشابه و کنترل میکروکامپیوتر، یک دستگاه جوشکاری کنترل شده با میکرو کامپیوتر تک تراشه 8098 جدید برای جوشکاری TIG توسعه داده شده است
[ترجمه ترگمان]براساس تحقیقات بر روی منبع قدرت کنترل analogously و microcomputer، یک دستگاه واحد single کوچک ۸۰۹۸، یک دستگاه جوشکاری کنترل شده، برای جوشکاری TIG طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This approach works analogously to measuring masses by using a balance. The mass of an object is defined by how many copies of the standard mass are needed to balance it on a set of scales.
[ترجمه گوگل]این رویکرد به طور مشابه با اندازه گیری جرم ها با استفاده از تعادل عمل می کند جرم یک جسم با تعداد کپی از جرم استاندارد برای متعادل کردن آن در مجموعه ای از مقیاس ها تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]این رویکرد برای اندازه گیری توده ها با استفاده از یک تعادل کار می کند جرم یک شی توسط این که چند کپی از توده استاندارد برای متعادل کردن آن در مجموعه ای از مقیاس ها مورد نیاز است، تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور مشابه، به طریقی مشابه، به همین ترتیب

انگلیسی به انگلیسی

• through inference; in comparison; in a similar fashion

پیشنهاد کاربران

به همین ترتیب؛
در مقام مقایسه؛ اگر بخواهیم مقایسه کنیم . . .
Equally
به همین ترتیب
به طور مشابه

بپرس