analogize

/əˈnælədʒaɪz//əˈnælədʒaɪz/

معنی: قیاس کردن، تشبیه کردن
معانی دیگر: از راه فراسنجی (قیاس) استدلال وبیان کردن، فراسنج کردن، همسنجیدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: analogizes, analogizing, analogized
• : تعریف: to reason or argue by use of analogy.
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to show similarities between (two or more things).

(2) تعریف: to discuss (something) by using an analogy to (it).

جمله های نمونه

1. The pump analogizes with the human heart.
[ترجمه گوگل]پمپ با قلب انسان تشبیه می شود
[ترجمه ترگمان]پمپ با قلب انسان مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The word of higher component is same analogize.
[ترجمه گوگل]کلمه جزء بالاتر همان قیاس است
[ترجمه ترگمان]کلمه مولفه بالاتر یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ant algorithms analogize the social behaviour of ant colonies.
[ترجمه گوگل]الگوریتم های مورچه ها رفتار اجتماعی کلونی مورچه ها را تشبیه می کنند
[ترجمه ترگمان]الگوریتم مورچه ها رفتار اجتماعی کلونی های مورچه را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Composite plate and shell with rubber liners can analogize real filament wound pressure vessels.
[ترجمه گوگل]صفحه و پوسته کامپوزیت با آسترهای لاستیکی می توانند مخازن تحت فشار زخم رشته واقعی را تشبیه کنند
[ترجمه ترگمان]بشقاب و پوسته مرکب با liners لاستیکی می تواند رشته واقعی را از روی رگ ها وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's analogize one more time to another great Obama cabinet pick, Eric Shinseki as Secretary of Veterans Affairs.
[ترجمه گوگل]بیایید یک بار دیگر با یکی دیگر از گزینه های عالی کابینه اوباما، اریک شینسکی به عنوان وزیر امور کهنه سربازان تشبیه کنیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید یک بار دیگر به یکی دیگر از اعضای کابینه بزرگ اوباما، اریک Shinseki به عنوان دبیر امور سربازان بازنشسته اشاره کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If analogize, central finance a year only cigarette consumption tax is about loss a few yuan.
[ترجمه گوگل]اگر قیاس، مالی مرکزی یک سال تنها مالیات بر مصرف سیگار در مورد از دست دادن چند یوان است
[ترجمه ترگمان]اگر analogize، مالی مرکزی یک سال تنها مالیات مصرف سیگار را کاهش دهد، در مورد از دست دادن چند یوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then three issue, four issues analogize in turn, the price rises suddenly by the artificial control.
[ترجمه گوگل]سپس سه شماره، چهار موضوع به نوبه خود آنالوگ می شوند، قیمت به طور ناگهانی توسط کنترل مصنوعی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، سه مساله مطرح می شود که چهار مساله به نوبه خود به طور ناگهانی از کنترل مصنوعی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The discursion in ancient painterly theory was traditional model analogize configuration not proposition discursion.
[ترجمه گوگل]بحث در نظریه نقاش باستان، مدل سنتی تشبیه پیکربندی بود نه بحث گزاره
[ترجمه ترگمان]The در نظریه نقاشی مانند قدیمی، مدل سنتی analogize بود که discursion را پیشنهاد نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every will encounter this kind of trouble henceforth but analogize.
[ترجمه گوگل]از این پس همه با این نوع دردسر مواجه خواهند شد اما قیاس کنند
[ترجمه ترگمان]همه با این نوع دردسر مواجه خواهند شد، اما تشبیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قیاس کردن (فعل)
analogize, extrapolate, syllogize

تشبیه کردن (فعل)
analogize, resemble, simulate

تخصصی

[ریاضیات] قیاس کردن

انگلیسی به انگلیسی

• draw similarities between two differing things; make an analogy; compare (also analogise)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : analogize
✅️ اسم ( noun ) : analogy / analogue
✅️ صفت ( adjective ) : analogous / analogue
✅️ قید ( adverb ) : _
پارسی/آلمانی/انگلیسی:
مانستگی/analogy/aehnlichkeit ، Analogie
مانستن/analogize/analogisieren

بپرس