anaesthetist


معنی: ویژهگر هوش بری، پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی

جمله های نمونه

1. The anaesthetist gave the patient an anaesthetic.
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی به بیمار داروی بیهوشی داد
[ترجمه ترگمان]متخصص بی هوشی به بیمار یک داروی بی هوشی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sleepy anaesthetist arrived - looked about 18 years old - a little disconcerting.
[ترجمه گوگل]یک متخصص بیهوشی خواب آلود از راه رسید - تقریباً 18 ساله به نظر می رسید - کمی نگران کننده
[ترجمه ترگمان]A خواب آلود به راه افتاد - تقریبا ۱۸ سال داشت - کمی ناراحت کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The anaesthetist tried three times to insert it.
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی سه بار سعی کرد آن را وارد کند
[ترجمه ترگمان]متخصص بی هوشی، سه بار سعی کرد آن را وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The anaesthetist, Peter Graham, had arrived and managed to dull his pain.
[ترجمه گوگل]پیتر گراهام، متخصص بیهوشی، وارد شده بود و توانست درد او را کم کند
[ترجمه ترگمان]The، پیتر گراه ام، وارد شده بود و از درد و رنج لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I couldn't stop talking and kept thanking the anaesthetist profusely.
[ترجمه گوگل]نمی توانستم حرفم را متوقف کنم و به شدت از متخصص بیهوشی تشکر کردم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم از حرف زدن دست بردارم و به شدت از the تشکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His wife Anne is a consultant anaesthetist, and they have two children - Jane, aged four and 18-month-old Andrew.
[ترجمه گوگل]همسرش آن، مشاور بیهوشی است و آنها دو فرزند دارند - جین، چهار ساله و اندرو 18 ماهه
[ترجمه ترگمان]همسر او (ان)یک مشاور متخصص بی هوشی است و دو فرزند دارند - جین، چهار ساله و اندرو پیر ۱۸ ماهه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Assisting the anaesthetist to monitor the patient during anaesthetic and recovery to prevent complications to breathing and circulation.
[ترجمه گوگل]کمک به متخصص بیهوشی برای نظارت بر بیمار در طول بیهوشی و بهبودی برای جلوگیری از عوارض تنفسی و گردش خون
[ترجمه ترگمان]کمک به متخصص بی هوشی برای نظارت بر بیمار در طی بی هوشی و بازیابی برای جلوگیری از پیچیدگی های تنفس و گردش خون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eamonn is a scientist and Arthur an anaesthetist, both in Dublin.
[ترجمه گوگل]ایمون یک دانشمند و آرتور یک متخصص بیهوشی، هر دو در دوبلین هستند
[ترجمه ترگمان]Eamonn یک دانشمند و آرتور متخصص بی هوشی و هم اهل دوبلین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The "shock sheet", invented by a British anaesthetist, squeezes blood from the legs, boosting blood flow to the heart and brain.
[ترجمه گوگل]"ورقه شوک" که توسط یک متخصص بیهوشی بریتانیایی اختراع شده است، خون را از پاها می فشارد و جریان خون را به قلب و مغز افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]\"ورق شوک\" که توسط یک متخصص بی هوشی بریتانیایی ابداع شد، خون را فشار داد و جریان خون را به قلب و مغز افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A brilliant surgeon cannot perform without a competent anaesthetist, attentive theatre nurses and effective cleaners.
[ترجمه گوگل]یک جراح باهوش نمی تواند بدون یک بیهوشی با صلاحیت، پرستاران مراقب تئاتر و پاک کننده های موثر عمل کند
[ترجمه ترگمان]یک جراح فوق العاده نمی تواند بدون متخصص بی هوشی، پرستار و and کارآمد عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only after the anaesthetist gave the patient an anaesthetic, could the operation Be conducted.
[ترجمه گوگل]تنها پس از اینکه متخصص بیهوشی به بیمار داروی بیهوشی داد، می‌توان عمل جراحی را انجام داد
[ترجمه ترگمان]تنها بعد از بی هوشی بی هوشی به بیمار داروی بی هوشی می داد، عملیات انجام می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The anaesthetist and surgeon, in consultation with the patient, should decide which anaesthetic technique to use on an individual basis.
[ترجمه گوگل]متخصص بیهوشی و جراح با مشورت بیمار باید تصمیم بگیرند که از کدام روش بیهوشی به صورت فردی استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]متخصص بی هوشی و جراح در مشورت با بیمار باید تصمیم بگیرد که کدام داروی بی هوشی باید بر مبنای فردی استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In 199 a Scottish anaesthetist was convicted in Zimbabwe of the deaths of two infant whom he had injected with lethal doses of morphine.
[ترجمه گوگل]در سال 199 یک متخصص بیهوشی اسکاتلندی در زیمبابوه به دلیل مرگ دو نوزاد که به آنها دوزهای کشنده مورفین تزریق کرده بود محکوم شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۹ فرد متخصص بی هوشی اسکاتلند در زیمبابوه بخاطر مرگ دو نوزاد که با دوز کشنده مورفین تزریق کرده بود مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What's not: black leather trousers on an anaesthetist would not inspire confidence.
[ترجمه گوگل]چه چیزی نیست: شلوار چرمی مشکی روی یک متخصص بیهوشی اعتماد به نفس را القا نمی کند
[ترجمه ترگمان]چیزی که نیست: شلوار چرم سیاه روی یک anaesthetist نمی تواند اعتماد به نفس را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My late father was an anaesthetist and I occasionally attended conferences with him.
[ترجمه گوگل]مرحوم پدرم متخصص بیهوشی بود و من گهگاه در کنفرانس هایی با ایشان شرکت می کردم
[ترجمه ترگمان]پدر مرحوم من متخصص بی هوشی بود و من گاهی در کنفرانس ها با او شرکت می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویژهگر هوش بری (اسم)
anaesthesiologist, anesthetist, anesthesiologist, anaesthetist

پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی (اسم)
anesthetist, anaesthetist

انگلیسی به انگلیسی

• (british) doctor who anesthetizes, one who administers anesthetics
an anaesthetist is a doctor who specializes in giving anaesthetics.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : anesthetize ( anaesthetize )
✅️ اسم ( noun ) : anesthesia ( anaesthesia ) / anesthetist ( anaesthetist ) / anesthesiologist ( anaesthesiologist )
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : anesthetic ( anaesthetic )
✅️ قید ( adverb ) : _

دکتر بیهوشی
بیهوشی

بپرس