amyotrophy

جمله های نمونه

1. But the amplitude when occurrence amyotrophy also decrescent.
[ترجمه گوگل]اما دامنه وقوع آمیوتروفی نیز کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]اما دامنه زمانی اتفاق می افتد که amyotrophy رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Encephalatrophy + in where therapy effect has amyotrophy compared?
[ترجمه گوگل]انسفالاتروفی + در کجا اثر درمانی آمیوتروفی را مقایسه می کند؟
[ترجمه ترگمان]Encephalatrophy + در جایی که اثر درمانی در آن amyotrophy مقایسه شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neurasthenia, neurasthenic syndrome, peripheral neuropathy, etc. amyotrophy, myasthenia, progressive muscular dystrophy.
[ترجمه گوگل]نوراستنی، سندرم نوراستنیک، نوروپاتی محیطی و غیره آمیوتروفی، میاستنی، دیستروفی عضلانی پیشرونده
[ترجمه ترگمان]سندرم neurasthenia، بیماری اعصاب، اعصاب خارج از اعصاب، ضعف عضلانی، dystrophy عضلانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The interference RNAs show obvious treating effect on amyotrophy of experimental animals, thus effectively improving muscle quality in the event of an outbreak.
[ترجمه گوگل]RNA های تداخلی اثر درمانی آشکاری را بر روی آمیوتروفی حیوانات آزمایشگاهی نشان می دهند، بنابراین به طور موثر کیفیت عضله را در صورت شیوع بهبود می بخشند
[ترجمه ترگمان]RNA های تداخل اثر مشخصی را بر روی amyotrophy از حیوانات آزمایش نشان می دهند و در نتیجه به طور موثر کیفیت ماهیچه را در رویداد شیوع بیماری بهبود می بخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results: Amyotrophy, fasciculation, sensory loss and MRI have significant difference between CSM and ALS.
[ترجمه گوگل]يافته ها: آميوتروفي، فاسيكولاسيون، از دست دادن حسي و MRI تفاوت معني داري بين CSM و ALS دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج: Amyotrophy، fasciculation، تلفات حسی و MRI تفاوت معنی داری بین CSM و ALS دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can improve the low limbs amyotrophy, varix, keep the good states of the skeleton and joint.
[ترجمه گوگل]می تواند آمیوتروفی اندام تحتانی، واریس را بهبود بخشد، حالات خوب اسکلت و مفصل را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]می توان اندام های پایین بدن را بهبود بخشید، varix ها را حفظ کرد و وضعیت خوب اسکلت و مفاصل را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: Both the asymmetry between right and left psoas muscles and the amyotrophy or attenuation of the psoas muscle are probably the anatomical factors which lead to lumbar disc herniation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: هم عدم تقارن بین عضلات پسوآس راست و چپ و هم آمیوتروفی یا ضعیف شدن عضله پسوآس احتمالاً از عوامل آناتومیکی هستند که منجر به فتق دیسک کمر می‌شوند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: هر دو عدم تقارن بین راست و چپ ماهیچه های psoas و یا تضعیف ماهیچه psoas احتمالا عوامل تشریحی هستند که منجر به herniation دیسک کمری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus this treatment has a prominently curative effect on peripheral paralysis and amyotrophy.
[ترجمه گوگل]بنابراین این درمان اثر درمانی برجسته ای بر فلج محیطی و آمیوتروفی دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین این درمان تاثیر درمانی برجسته بر paralysis محیطی و amyotrophy دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ObjectiveTo investigate the clinical features and nursing care of neuralgic amyotrophy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های بالینی و مراقبت های پرستاری آمیوتروفی نورالژیک
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo ویژگی های بالینی و مراقبت پرستاری از neuralgic amyotrophy را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Flesh of tongue of additional exterior examine has without atrophy, if glossal face is uneven, for glossal amyotrophy.
[ترجمه گوگل]گوشت زبان معاینه خارجی اضافی بدون آتروفی است، اگر صورت گلاسال ناهموار باشد، برای آمیوتروفی گلاسال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Flesh که زبان خارجی اضافی را بررسی می کند، بدون لاغر شدن است، اگر صورت glossal ناهموار باشد، برای glossal amyotrophy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Results The clinical features included ptosis, dysphagia, dysarthria and the limb weakness or amyotrophy.
[ترجمه گوگل]ResultsThe ویژگی های بالینی شامل پتوز، دیسفاژی، دیزآرتری و ضعف اندام یا آمیوتروفی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج ویژگی های بالینی شامل ptosis، dysphagia، dysarthria و یا ضعف عضو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To investigate the clinical features and characteristic of auxiliary examination of neuralgic amyotrophy(NA).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ویژگی های بالینی و ویژگی های معاینه کمکی آمیوتروفی عصبی (NA)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های بالینی و مشخصه بررسی کمکی of amyotrophy (NA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its characteristic manifestation is myasthenia of limited distal of limb, finger and wrist accompanied with distal amyotrophy, cold anaesthesia and fasciculation when finger or wrist extending.
[ترجمه گوگل]تظاهرات مشخصه آن میاستنی محدود دیستال اندام، انگشت و مچ دست همراه با آمیوتروفی دیستال، بیهوشی سرد و فاسیکوله شدن در هنگام باز شدن انگشت یا مچ است
[ترجمه ترگمان]شکل مشخصه آن myasthenia از دور محدود عضو، انگشت و مچ همراه با amyotrophy دوربرد، anaesthesia سرد و fasciculation است که در هنگام گسترش انگشت یا مچ دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. ConclusionThe careful nursing and observation is very helpful for recover of neuralgic amyotrophy and can decrease complications.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: پرستاری و مشاهده دقیق برای بهبود آمیوتروفی عصبی بسیار مفید است و می تواند عوارض را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]مراقبت و مشاهده دقیق، برای بازیابی of amyotrophy بسیار مفید است و می تواند عوارض را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gradual asymmetrical weakening and degeneration of muscles (medicine)

پیشنهاد کاربران

عارضه دردناکی که با خستگی و ضعف ماهیچه ها همراه است و عضله دالی شکل با آن مبتلا می شود
( این اصطلاح تخصصی مربوط به رشته پزشکی است )

بپرس