amphibole

/ˈæmfəˌbol//ˈæmfəˌbol/

معنی: دو پهلو
معانی دیگر: (سنگ شناسی) آمفی بول، مواد کانی (مثل سیلیکا و غیره) که در برخی سنگ ها وجود دارند، نامفهوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of hydrous silicate minerals, such as hornblende, that mostly comprise various combinations of magnesium, calcium, sodium, iron, and aluminum.

جمله های نمونه

1. The nodule minerals consist of quartz, plagioclase, amphibole, K ? feldspar, goethite, lepidocrocite, δ MnO ? illite, and muscovite etc.
[ترجمه گوگل]کانی های ندول شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، آمفیبول، K? فلدسپات، گوتیت، لپیدوکروسیت، δ MnO ? ایلیت و مسکویت و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی گره شامل کوارتز، plagioclase، amphibole، K؟ فلدسپار، goethite، lepidocrocite، δ، MnO؟ illite و muscovite و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In agreement with published literature, amphibole and pyroxene appeared to dissolve ahead of feldspar.
[ترجمه گوگل]در توافق با ادبیات منتشر شده، به نظر می رسد آمفیبول و پیروکسن پیش از فلدسپات حل می شوند
[ترجمه ترگمان]در توافق با ادبیات منتشر شده، amphibole و pyroxene به نظر می رسد که از فلدسپار جلوتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result showed that dominant minerals were amphibole group, epidote group, schistose minerals, authigenous pyrite and metallic minerals.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد کانی‌های غالب شامل گروه آمفیبول، گروه اپیدوت، کانی‌های شیستوز، پیریت اصیل و کانی‌های فلزی بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که مواد معدنی غالب عبارتند از گروه amphibole، گروه epidote، schistose معدنی، authigenous pyrite و مواد معدنی فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A chiefly amphibole rock with minor plagioclase and little quartz.
[ترجمه گوگل]سنگی عمدتاً آمفیبولی با پلاژیوکلاز جزئی و کوارتز کمی
[ترجمه ترگمان]بیشتر صخره سوزنی با رگه های کوچک و کوارتز کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In amphibole asbestos the constiuent atoms are arranged in chain - like conformation.
[ترجمه گوگل]در آزبست آمفیبول، اتم‌های تشکیل‌دهنده به صورت زنجیره‌ای مرتب شده‌اند
[ترجمه ترگمان]در amphibole آزبست، اتم های constiuent در ترکیب زنجیره مانند ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kinds of heavy minerals, magnetite, amphibole, epidote, limonite and so account for 81% and have their presence in all stations.
[ترجمه گوگل]انواع کانی های سنگین، مگنتیت، آمفیبول، اپیدوت، لیمونیت و غیره 81 درصد را تشکیل می دهند و در تمامی ایستگاه ها حضور دارند
[ترجمه ترگمان]انواع مواد معدنی سنگین، مگنتیت، amphibole، epidote، limonite و غیره ۸۱ درصد هستند و حضور خود را در همه ایستگاه ها دارا می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jadeite jade consists of minerals of pyroxene, amphibole and feldspar groups.
[ترجمه گوگل]یشم یشم از مواد معدنی پیروکسن، آمفیبول و گروه فلدسپات تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]یشم سبز شامل مواد معدنی of، amphibole و فلدسپار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They consist mostly of quartz and feldspars, with a little mica or amphibole.
[ترجمه گوگل]آنها بیشتر از کوارتز و فلدسپات، با کمی میکا یا آمفیبول تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل کوارتز و feldspars هستند، با کمی میکا و یا amphibole
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The less dark rocks are dominated by biotite mica and amphibole, and darker, more mafic rocks by pyroxene and olivine.
[ترجمه گوگل]سنگ‌های تیره‌تر توسط میکا و آمفیبول بیوتیت و سنگ‌های تیره‌تر و مافیک‌تر توسط پیروکسن و الیوین تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]سنگ های سیاه کم تر تحت سلطه biotite میکا و amphibole و تیره تر هستند و سنگ های مافیک نیز توسط pyroxene و olivine سنگ های مافیک بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Olivine has been completely altered to serpentine, talc, and amphibole in the BORE-hole examined in detail.
[ترجمه گوگل]الیوین به طور کامل به مارپیچ، تالک، و آمفیبول در سوراخ سوراخ بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تالک، تالک، و amphibole در سوراخ bore به طور کامل تغییر یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This article has described chemical composition, structure, and application of amphibole talc.
[ترجمه گوگل]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد تالک آمفیبول را شرح داده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد of تالک را تشریح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Electron microprobe analysis of tremolite shows that the chemical content of Korea Amphibole Jade is close to that of the theoretical standard.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل میکروپروب الکترونی ترمولیت نشان می دهد که محتوای شیمیایی جید آمفیبول کره نزدیک به استاندارد نظری است
[ترجمه ترگمان]آنالیز microprobe الکترونی of نشان می دهد که محتوای مواد شیمیایی کره amphibole جید نزدیک به یک استاندارد نظری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A group of rock-forming, hydrous aluminum silicate minerals that are platy in structure and can form by the alteration of silicate minerals like feldspar and amphibole.
[ترجمه گوگل]گروهی از کانی‌های سیلیکات آلومینیومی آبدار و سنگ‌ساز که ساختاری پلاتی دارند و می‌توانند از تغییر کانی‌های سیلیکات مانند فلدسپات و آمفیبول تشکیل شوند
[ترجمه ترگمان]گروهی از rock سیلیکات آلومینیوم، کانی aluminum آلومینیم موجود در ساختار و می تواند با تغییر مواد معدنی سیلیکات مانند فلدسپار و amphibole شکل بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They show layered intrusion features . The major rock - forming minerals include olivine, orthopyroxene, clinopyroxene, plagioclase and amphibole.
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ عبارتند از: الیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز و آمفیبول
[ترجمه ترگمان]آن ها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند این مواد معدنی بزرگ شامل olivine، orthopyroxene، clinopyroxene، plagioclase و amphibole هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دو پهلو (اسم)
amphibole

انگلیسی به انگلیسی

• (mineralogy) any of several varieties of common ferromagnesian silicate minerals (such as hornblende and asbestos)

پیشنهاد کاربران

بپرس