1. The nodule minerals consist of quartz, plagioclase, amphibole, K ? feldspar, goethite, lepidocrocite, δ MnO ? illite, and muscovite etc.
[ترجمه گوگل]کانی های ندول شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، آمفیبول، K? فلدسپات، گوتیت، لپیدوکروسیت، δ MnO ? ایلیت و مسکویت و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد معدنی گره شامل کوارتز، plagioclase، amphibole، K؟ فلدسپار، goethite، lepidocrocite، δ، MnO؟ illite و muscovite و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In agreement with published literature, amphibole and pyroxene appeared to dissolve ahead of feldspar.
[ترجمه گوگل]در توافق با ادبیات منتشر شده، به نظر می رسد آمفیبول و پیروکسن پیش از فلدسپات حل می شوند
[ترجمه ترگمان]در توافق با ادبیات منتشر شده، amphibole و pyroxene به نظر می رسد که از فلدسپار جلوتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The result showed that dominant minerals were amphibole group, epidote group, schistose minerals, authigenous pyrite and metallic minerals.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد کانیهای غالب شامل گروه آمفیبول، گروه اپیدوت، کانیهای شیستوز، پیریت اصیل و کانیهای فلزی بودند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که مواد معدنی غالب عبارتند از گروه amphibole، گروه epidote، schistose معدنی، authigenous pyrite و مواد معدنی فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A chiefly amphibole rock with minor plagioclase and little quartz.
[ترجمه گوگل]سنگی عمدتاً آمفیبولی با پلاژیوکلاز جزئی و کوارتز کمی
[ترجمه ترگمان]بیشتر صخره سوزنی با رگه های کوچک و کوارتز کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In amphibole asbestos the constiuent atoms are arranged in chain - like conformation.
[ترجمه گوگل]در آزبست آمفیبول، اتمهای تشکیلدهنده به صورت زنجیرهای مرتب شدهاند
[ترجمه ترگمان]در amphibole آزبست، اتم های constiuent در ترکیب زنجیره مانند ترتیب داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Kinds of heavy minerals, magnetite, amphibole, epidote, limonite and so account for 81% and have their presence in all stations.
[ترجمه گوگل]انواع کانی های سنگین، مگنتیت، آمفیبول، اپیدوت، لیمونیت و غیره 81 درصد را تشکیل می دهند و در تمامی ایستگاه ها حضور دارند
[ترجمه ترگمان]انواع مواد معدنی سنگین، مگنتیت، amphibole، epidote، limonite و غیره ۸۱ درصد هستند و حضور خود را در همه ایستگاه ها دارا می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Jadeite jade consists of minerals of pyroxene, amphibole and feldspar groups.
[ترجمه گوگل]یشم یشم از مواد معدنی پیروکسن، آمفیبول و گروه فلدسپات تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]یشم سبز شامل مواد معدنی of، amphibole و فلدسپار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They consist mostly of quartz and feldspars, with a little mica or amphibole.
[ترجمه گوگل]آنها بیشتر از کوارتز و فلدسپات، با کمی میکا یا آمفیبول تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل کوارتز و feldspars هستند، با کمی میکا و یا amphibole
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The less dark rocks are dominated by biotite mica and amphibole, and darker, more mafic rocks by pyroxene and olivine.
[ترجمه گوگل]سنگهای تیرهتر توسط میکا و آمفیبول بیوتیت و سنگهای تیرهتر و مافیکتر توسط پیروکسن و الیوین تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]سنگ های سیاه کم تر تحت سلطه biotite میکا و amphibole و تیره تر هستند و سنگ های مافیک نیز توسط pyroxene و olivine سنگ های مافیک بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Olivine has been completely altered to serpentine, talc, and amphibole in the BORE-hole examined in detail.
[ترجمه گوگل]الیوین به طور کامل به مارپیچ، تالک، و آمفیبول در سوراخ سوراخ بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تالک، تالک، و amphibole در سوراخ bore به طور کامل تغییر یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This article has described chemical composition, structure, and application of amphibole talc.
[ترجمه گوگل]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد تالک آمفیبول را شرح داده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله ترکیب شیمیایی، ساختار و کاربرد of تالک را تشریح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Electron microprobe analysis of tremolite shows that the chemical content of Korea Amphibole Jade is close to that of the theoretical standard.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل میکروپروب الکترونی ترمولیت نشان می دهد که محتوای شیمیایی جید آمفیبول کره نزدیک به استاندارد نظری است
[ترجمه ترگمان]آنالیز microprobe الکترونی of نشان می دهد که محتوای مواد شیمیایی کره amphibole جید نزدیک به یک استاندارد نظری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A group of rock-forming, hydrous aluminum silicate minerals that are platy in structure and can form by the alteration of silicate minerals like feldspar and amphibole.
[ترجمه گوگل]گروهی از کانیهای سیلیکات آلومینیومی آبدار و سنگساز که ساختاری پلاتی دارند و میتوانند از تغییر کانیهای سیلیکات مانند فلدسپات و آمفیبول تشکیل شوند
[ترجمه ترگمان]گروهی از rock سیلیکات آلومینیوم، کانی aluminum آلومینیم موجود در ساختار و می تواند با تغییر مواد معدنی سیلیکات مانند فلدسپار و amphibole شکل بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They show layered intrusion features . The major rock - forming minerals include olivine, orthopyroxene, clinopyroxene, plagioclase and amphibole.
[ترجمه گوگل]آنها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند کانی های اصلی تشکیل دهنده سنگ عبارتند از: الیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز و آمفیبول
[ترجمه ترگمان]آن ها ویژگی های نفوذ لایه ای را نشان می دهند این مواد معدنی بزرگ شامل olivine، orthopyroxene، clinopyroxene، plagioclase و amphibole هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید