1. هیجانزده ( Excited/Pumped up )
- "او برای کنسرت خیلی هیجانزده است. "
( He's really amped up for the concert. )
2. پرانرژی ( Full of energy )
- "بعد از قهوه، پرانرژی شدم. "
( After coffee, I got all amped up. )
... [مشاهده متن کامل]
3. عصبی/تند شده ( Agitated/Aggressive )
- "بحث که شروع شد، خیلی تند شد. "
( When the argument started, he got all amped up. )
4. آتش گرفته ( Fired up – slang )
- "وقتی تیمش گل زد، تماشاگرها آتش گرفتند. "
( When his team scored, the crowd got amped up. )
5. سرحال و آماده ( Energetic & ready )
- "امروز حسابی سرحالم، بریم کار رو تموم کنیم!"
( I'm totally amped up today—let's get this done! )
deepseek
- "او برای کنسرت خیلی هیجانزده است. "
2. پرانرژی ( Full of energy )
- "بعد از قهوه، پرانرژی شدم. "
... [مشاهده متن کامل]
3. عصبی/تند شده ( Agitated/Aggressive )
- "بحث که شروع شد، خیلی تند شد. "
4. آتش گرفته ( Fired up – slang )
- "وقتی تیمش گل زد، تماشاگرها آتش گرفتند. "
5. سرحال و آماده ( Energetic & ready )
- "امروز حسابی سرحالم، بریم کار رو تموم کنیم!"
سر ذوق امده
ذوق زده، هیجان زده
Filled with energitic and intense excitement and enthusiasm
Very excited
هیجان داشتن ، ذوق داشتن