amour

/əˈmʊər//əˈmʊə/

معنی: عشق
معانی دیگر: رابطه ی عشقی (به ویژه سری و نامشروع)، محبت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a love affair, esp. a secret one.
مترادف: affair, love affair, romance
مشابه: intrigue, liaison

جمله های نمونه

1. Have you heard about his latest amour?
[ترجمه گوگل]آیا در مورد آخرین عشق او شنیده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا درباره رابطه عاشقانه ش چیزی شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Try not to offend his amour propre.
[ترجمه گوگل]سعی کن به عشق او توهین نکنی
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به احساسات عاشقانه او توهین نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leaving her amour with strict instructions on how to find her, she retired to bed and waited.
[ترجمه گوگل]او با رها کردن عشق خود با دستورالعمل های دقیق در مورد چگونگی پیدا کردن او، به رختخواب رفت و منتظر ماند
[ترجمه ترگمان]روابط عاشقانه خود را با دستورالعمل دقیق برای یافتن او ترک کرد، به رختخواب رفت و منتظر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. La magie du premier amour, c'est d'ignorer qu'il puisse finir un jour.
[ترجمه گوگل]La Magie du premier amour، c'est d'ignorer qu'il puisse finir un jour
[ترجمه ترگمان]با این همه عشقی که بیش از هر چیز دیگر به او دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pour le bleu d'un amour ou le gris d'un chagrin.
[ترجمه گوگل]Pour le bleu d'un amour ou le gris d'un chagrin
[ترجمه ترگمان]به خاطر amour و le
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Still, this finesse would save the Irish government’s amour propre, and allow it to claim that it has not (yet) abandoned Ireland’s hard-won sovereignty.
[ترجمه گوگل]با این حال، این ظرافت باعث می‌شود که دولت ایرلند دوستش نداشته باشد و به دولت این امکان را بدهد که ادعا کند (هنوز) حاکمیت ایرلند را که به سختی به دست آمده است، رها نکرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این مهارت می تواند به هیجانات عشقی دولت ایرلند کمک کند و به آن اجازه دهد ادعا کند که (هنوز)حق حاکمیت سرسخت ایرلند را رها نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anyway, I have wounded their amour propres.
[ترجمه گوگل]به هر حال من حامی آنها را زخمی کرده ام
[ترجمه ترگمان]به هر حال من روابط عاشقانه شون رو زخمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. L'amiti é finit parfois en amour, mais rarement l'amour en amiti é.
[ترجمه گوگل]L'amiti é finit parfois en amour, mais rarement l'amour en amiti é
[ترجمه ترگمان]عشقی که به روابط عاشقانه و عاشقانه منتهی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. L' amour craint le doute, cependant il grandit par le doute et p é rIt'souvent de la certitude.
[ترجمه گوگل]L' amour craint le doute، cependant il grandit par le doute et p é rIt'souvent de la certitude
[ترجمه ترگمان]از طریق عشق به عشق، craint، il،،، et، et، souvent، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de، de،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I wish them a night as perfect as ours, mon amour.
[ترجمه گوگل]برایشان آرزو می کنم شبی عالی مثل شب ما داشته باشند
[ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم که آن ها یک شب به خوبی ما باشند، عشق ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just today one of the missionary school youth was about to elope with his new amour.
[ترجمه گوگل]همین امروز یکی از جوانان مدرسه مبلّغ قصد داشت با عشق جدیدش فرار کند
[ترجمه ترگمان]درست در همین امروز، یکی از بچه های مدرسه مذهبی می خواست با عشق تازه خود فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When Liu Hulan sacrifices year only 15 years old, but in her brief life course, ever had had affianced experience and a paragraph of true amour twice.
[ترجمه گوگل]زمانی که لیو هولان تنها 15 سال سن داشت، اما در طول زندگی کوتاه خود، دو بار تجربه دوستی و یک پاراگراف از عشق واقعی داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که لیو hulan تنها ۱۵ سال عمر کرد، اما در دوره کوتاه زندگی اش، هرگز تجربه نکرده بود و یک پاراگراف از عشق واقعی دو بار تکرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the books of profane music which entered the convent, amour (love) was replaced by tambour (drum) or pandour.
[ترجمه گوگل]در کتاب‌های موسیقی بی‌حرمتی که وارد صومعه شد، آمور (عشق) با تنبور (طبل) یا پاندور جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]در کتاب های موسیقی کفر آمیز که وارد دیر شد، عشق (عشق)با tambour (درام)یا pandour جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In fact, they value it above all other relationships the - female amour said.
[ترجمه گوگل]در واقع، آنها آن را بالاتر از همه روابط دیگر می دانند - عاشق زن گفت
[ترجمه ترگمان]در واقع، آن ها آن را بالاتر از همه روابط دیگر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عشق (اسم)
love, amour, passion, mania

انگلیسی به انگلیسی

• love affair

پیشنهاد کاربران

amour نحوه یا شکل نوشتاری فرانسوی واژه ی لاتینی - اسپانیائی amor و رومی - ایتالیائی amore میباشد، که آنرا به معنای عشق میدانند. اما این احتمال وجود دارد که این واژه در اصل و ریشه از چند کلمه ی فارسی به شکل زیر ساخته شده بوده باشد:
...
[مشاهده متن کامل]

a یا A حرف اول کلمات اسمی و وصفی آسمان و آسمانی و مور ( mor ) به معنای موریانه یا مورچه و موره ( more ) جمع آن به معنای مور ها. حال سوال اینست که مور و مور های آسمانی به چه معنا میتوانسته بوده باشند!!؟.
کلمه ی مور در شاهنامه وجود دارد؛ میازار موری که دانه کش است که جان شیرین ارمنی هم برای خودش و هم برای خسرو ساسانی ( در اصل زازانی به معنای زاینده یا تولید کننده ی دانش البته به زبان قوم ماد و نه قوم پارس ) و فرهاد کوه کنش خوش است. ارمنی شاید در اصل و ریشه به شکل آرمنی تلفظ و بیان میشده به معنای آرنده، آورنده یا زاینده ی من.
مور ممکن است که قبلا هم در خدای نامک های ماقبل شاهنامه وجود داشته بوده باشد. بهر حال شاید حکیم فردوسی حماسه سرای برزگ توس ( یا طوس ) کلمه ی مور را در ارتباط با آیات قرآنی در پیرامون بزم یا جشن الست و ذریه یا صلب آدم بکار برده بوده باشد.
علاوه بر این معنا، واژه ی موره احتمالا از دو کلمه فارسی ساخته شده بوده باشد؛ یکی مو ( mo ) به معنای من و دیگری ره ( re ) به معنای راه. لذا واژه ی رومی - ایتالیائی amore با تلفظ آموره قبل از اینکه معنای عشق بخود بگیرد به شکل زیر بیان میشده: ره یا راه آسمانی من.
امروز میتوانیم باور داشته باشیم که راه آسمانی هر فرد انسانی ( منجمله هر فردیت نباتی و حیوانی ) راه عشق و زندگی جاودانه میباشد در بطن عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه ی خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه غیبی و چه عینی غیر از او، آن و این نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد.
و نه خدای کلمه ای با الفاظ و نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در خط، زبان، فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد یعنی از هیچگونه موجودیت دیگری چه عینی و چه غیبی برخوردار نمی باشد از قبیل: هو، اهو، اهورا، اهورامزدا، یاهو، یهوه، اله، الی، اِل، بل، بعال، آبَّا، خُوا، خدا، خداوند متعال، حق تعالی، الله، غیره و غیره و اعم و ذالک.
عشق ورزی انسان دینی به خدای کلمه ای در اعصار گذشته و حال و آینده بیهوده، باطل، بی فایده و بی سود و ثمر بوده و هست و خواهد بود.

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم am
📌 این ریشه، معادل "love" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "love" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 Amanda: she who is to be “loved”
🔘 amorous: of or pertaining to “love”
🔘 enamored: in “love” with
🔘 amatory: of a “love” relationship
🔘 amenity: things that people “love” to have that make a place comfortable to live in
🔘 amor: Spanish word for “love”
🔘 amore: Italian word for “love”
🔘 amour: French word for “love”
🔘 je t’aime: French for “I love you”
🔘 te amo: Spanish for “I love you”
🔘 ti amo: Italian for “I love you”
🔘 inamorato: a male with whom someone has fallen in “love”
🔘 inamorata: a female with whom someone has fallen in “love”
🔘 amateur: one who “loves” to do something but is not a professional at it

عشق . محبت
عشق پنهانی، عشق آتشین
عشق
woo
affaire
عشق محبت
flame تب و تاب ، شورعشق، شعله زدن
محبت