amorous

/ˈæmərəs//ˈæmərəs/

معنی: عاشق، شیفته
معانی دیگر: عاشق پیشه، عشق دوست، حشری، عاشقانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: amorously (adj.), amorousness (n.)
(1) تعریف: generally inclined to feeling romantic love, or inclined at a particular time to engage in romantic or sexual activity.
مترادف: amatory, enamored, loving, passionate, sexual
متضاد: cold
مشابه: affectionate, ardent, devoted, doting, erotic, gallant, impassioned, lovesick, romantic, tender

- He was never an amorous man, and he was quite content as a priest.
[ترجمه گوگل] او هرگز مردی عاشق نبود و به عنوان یک کشیش کاملا راضی بود
[ترجمه ترگمان] هرگز مرد عاشق پیشه نبود و به اندازه یک کشیش راضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She cuddled up close to him, but he was not feeling amorous.
[ترجمه گوگل] او را در آغوش گرفت، اما او احساس عشق نمی کرد
[ترجمه ترگمان] او به او نزدیک شده بود، اما احساس عشق نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: expressing, pertaining to, or resulting from love.
مترادف: amatory, enamored, loving, passionate
مشابه: affectionate, ardent, devoted, doting, gallant, impassioned, lovesick, romantic, tender

- He wrote his wife amorous letters when he was overseas.
[ترجمه گوگل] زمانی که در خارج از کشور بود به همسرش نامه های عاشقانه می نوشت
[ترجمه ترگمان] وقتی خارج از کشور بود نامه های عاشقانه زنش را می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. amorous intrigues
روابط عشقی مخفیانه

2. amorous look
نگاه عاشقانه

3. amorous of intrigue and backbiting
عاشق دسیسه و غیبت کردن از دیگران

4. amorous poems
اشعار عاشقانه

5. tirdad was an amorous youth
تیرداد جوانی عاشق پیشه بود.

6. The film centres around the amorous adventures/exploits of its handsome hero.
[ترجمه گوگل]این فیلم حول محور ماجراهای عاشقانه / سوء استفاده های قهرمان خوش تیپ خود است
[ترجمه ترگمان]فیلم در اطراف ماجراهای عاشقانه و قهرمانی های قهرمان خوش قیافه آن قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The film centres around the amorous adventures of its handsome hero, Mike Mather.
[ترجمه گوگل]این فیلم حول محور ماجراهای عاشقانه قهرمان خوش تیپ خود، مایک ماتر است
[ترجمه ترگمان]فیلم در اطراف ماجراهای عاشقانه قهرمان زیبای آن، مایک ماتر، قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He made amorous advances to one of his students.
[ترجمه sara] او ماجراهای عاشقانه ای با یکی از شاگردانش ترتیب داد.
|
[ترجمه گوگل]او پیشرفت های عاشقانه ای را برای یکی از شاگردانش انجام داد
[ترجمه ترگمان]او به یکی از شاگردانش گام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amanda had rejected his amorous advances.
[ترجمه گوگل]آماندا پیشرفت های عاشقانه او را رد کرده بود
[ترجمه ترگمان]اماندا \"عشقش رو رد کرده بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was always boasting about his amorous adventures .
[ترجمه گوگل]او همیشه به ماجراهای عاشقانه خود می بالید
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد ماجراهای عاشقانه خود لاف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is quite insistent in his amorous advances despite the patent lack of response.
[ترجمه گوگل]او با وجود عدم پاسخ اختراع، در پیشرفت های عاشقانه خود کاملاً پافشاری می کند
[ترجمه ترگمان]او با وجود عدم دریافت حق اختراع، کاملا در پیشرفت عشقی اش پافشاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But most teachers with amorous intent are wise enough to wait until the girls are in the sixth form.
[ترجمه گوگل]اما اکثر معلمان با نیت عاشقانه به اندازه کافی عاقل هستند که صبر کنند تا دختران در فرم ششم قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]اما اکثر معلم ها با نیت عشق بازی به اندازه کافی عاقل هستند که صبر کنند تا دخترها به شکل ششم برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My brain wandered off surveying the amorous absurdity of it.
[ترجمه گوگل]مغز من از بررسی پوچ بودن عاشقانه آن سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]سرم گیج می رفت و به پوچی و پوچ آن نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The park is a favorite spot for amorous couples.
[ترجمه گوگل]این پارک مکان مورد علاقه زوج های عاشق است
[ترجمه ترگمان]پارک مکان مورد علاقه زوج های عاشق پیشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His amorous adventures, however, were by no means over.
[ترجمه گوگل]اما ماجراهای عاشقانه او به هیچ وجه تمام نشده بود
[ترجمه ترگمان]با این همه ماجراهای عاشقانه او به هیچ وجه به پایان نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاشق (صفت)
amorous, loving, fond, lovesome, lovey-dovey

شیفته (صفت)
mad, captive, preoccupied, amorous, fond, gaga

انگلیسی به انگلیسی

• loving, passionate, lustful; of or relating to love
amorous feelings and behaviour involve sexual desire.

پیشنهاد کاربران

1. عاشق پیشه. احساساتی. رمانتیک 2. عاشقانه 3. عشقی. 4. عاشق
Amorous deeds
اعمال عاشقانه، کارهای عاشقی و شیفتگی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : amour
✅️ صفت ( adjective ) : amorous / amatory
✅️ قید ( adverb ) : amorously
عشق باره . [ ع ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) کسی که عشق را دوست دارد. عاشق پیشه . ( فرهنگ فارسی معین ) . عشق پرداز. ( از آنندراج ) : دلی که عشق نبازد ز سنگ خاره بودچه دولتی بود آن دل که عشقباره بود. شرف شفروه ( از آنندراج ) .
Amorous means having strong feelings of love, especially sexual love
عاشق، عاشقانه
I loved you عاشقم کردی amorous, lover, swain
عشق دوست؛شیفته
شیفته عاشق دلباخته

بپرس