1. clever, amoral politicians
سیاست بازان زرنگ و بی توجه به اخلاقیات
2. Humans, he argues, are amoral and what guides them is not any sense of morality but an instinct for survival.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که انسان ها غیراخلاقی هستند و چیزی که آنها را هدایت می کند هیچ احساس اخلاقی نیست، بلکه غریزه ای برای بقا است
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که انسان ها غیر اخلاقی هستند و چیزی که آن ها را راهنمایی می کند هیچ حسی از اخلاق نیست، بلکه غریزه بقا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Guy was greedy, amoral and dishonest.
[ترجمه گوگل]گای حریص، بی اخلاق و ناصادق بود
[ترجمه ترگمان] اون یارو حریص، اخلاقی و نادرست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I strongly disagree with this amoral approach to politics.
[ترجمه گوگل]من به شدت با این رویکرد غیراخلاقی به سیاست مخالفم
[ترجمه ترگمان]من به شدت با این رویکرد غیر اخلاقی به سیاست مخالفم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And there's Act with their amoral fascination for the artifice and decadence of showbiz.
[ترجمه گوگل]و اکت با شیفتگی غیراخلاقی آنها برای ساختگی و انحطاط نمایش بیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و این قانون با شیفتگی غیر اخلاقی آن ها برای تزویر و تزویر در صنعت نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Young children are amoral.
[ترجمه گوگل]بچه های خردسال بی اخلاق هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان کم سن و سال غیر قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Both were perceived as amoral sources of power which responded more or less predictably to specific modes of address.
[ترجمه گوگل]هر دو بهعنوان منابع غیراخلاقی قدرت تلقی میشدند که کم و بیش به شکلی قابل پیشبینی به شیوههای خاص خطاب پاسخ میدادند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به عنوان منابع غیر اخلاقی قدرت درک شدند که بیش از حد قابل پیش بینی به حالت های خاص آدرس پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The completely technocratic and amoral society emerges, able to manipulate anything but appreciate nothing; a desert of the mind.
[ترجمه گوگل]جامعه کاملاً تکنوکراتیک و غیراخلاقی پدیدار می شود که می تواند هر چیزی را دستکاری کند اما هیچ چیز را قدردانی نکند بیابانی از ذهن
[ترجمه ترگمان]The (technocratic)کاملا technocratic (society)و جامعه غیر اخلاقی پدیدار می شوند و قادر به دستکاری هر چیزی نیستند، اما چیزی را درک نمی کنند؛ یک بیابان ذهن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Competition is amoral, ruthless and cruel - moral principles and ethical standards are compromised. And it is a civilized way of bullying the weak, the underprivileged and the poor. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]رقابت غیر اخلاقی، بی رحمانه و بی رحمانه است - اصول اخلاقی و استانداردهای اخلاقی به خطر افتاده است و این یک روش متمدنانه برای زورگویی به ضعیفان، محرومان و فقرا است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]رقابت اخلاقی، ظالمانه و ظالمانه است - اصول اخلاقی و استانداردهای اخلاقی سازش می کنند و این روش متمدن کردن ضعفا، محروم، و فقرا است دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Cats are amoral; they can't be censured for killing birds.
[ترجمه گوگل]گربه ها غیر اخلاقی هستند آنها را نمی توان به خاطر کشتن پرندگان محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]مرغ ها هم از این که پرندگان را می کشند سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Science as such is completely amoral.
[ترجمه گوگل]علم به این صورت کاملا غیر اخلاقی است
[ترجمه ترگمان]علم به این شکل کاملا غیراخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The film was violent and amoral.
13. Alex's journey from amoral punk to brainwashed proper citizen forms the dynamic arc of Stanley Kubrick's future-shock vision of Anthony Burgess' novel.
[ترجمه گوگل]سفر الکس از پانک غیراخلاقی به شهروند مناسب شستوشوی مغزی، قوس پویا دیدگاه شوکآمیز استنلی کوبریک از رمان آنتونی برگس را تشکیل میدهد
[ترجمه ترگمان]سفر الکس از یک پانک غیر اخلاقی گرفته تا یک شهروند مناسب شستشوی مغزی شده، قوس پویایی آینده (استنلی کوبریک)در آینده (استنلی)را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The idea that lawyers are amoral guns for hire is hardly new.
[ترجمه گوگل]این ایده که وکلا اسلحه های غیراخلاقی برای اجاره هستند، به سختی جدید است
[ترجمه ترگمان]این ایده که وکلا برای استخدام افراد غیر اخلاقی هستند به سختی جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She was amoral but honest.