1. to run amok
1- بلا اراده دست به خشونت و آدمکشی بی سبب زدن
2. the mob ran amok and began looting the shops
انبوه مردم دیوانه وار به چاپیدن مغازه ها پرداختند.
3. after a few drinks, he suddenly ran amok and started shooting
پس از نوشیدن چند مشروب ناگهان به سرش زد و شروع کرد به تیراندازی کردن.
4. The army ran amok after one of its senior officers was killed.
[ترجمه گوگل]پس از کشته شدن یکی از افسران ارشد ارتش، ارتش بیهوش شد
[ترجمه ترگمان]ارتش بعد از کشته شدن یکی از افسران ارشد کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A soldier was arrested after running amok with a vehicle through Berlin.
[ترجمه گوگل]یک سرباز پس از دویدن با یک وسیله نقلیه در برلین دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]یک سرباز پس از اینکه از طریق یک وسیله نقلیه از طریق یک وسیله نقلیه از برلین خارج شد، دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The tiger escaped from the zoo and ran amok for hours.
[ترجمه گوگل]ببر از باغ وحش فرار کرد و ساعت ها دوید
[ترجمه ترگمان]ببر از باغ وحش فرار کرد و چند ساعتی دیوانه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The two dogs ran amok in a school playground.
[ترجمه گوگل]دو سگ در زمین بازی مدرسه دویدند
[ترجمه ترگمان]دو سگ در حیاط مدرسه دیوانه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some drunken students had run amok in the college car park.
[ترجمه گوگل]چند دانش آموز مست در پارکینگ دانشکده بیهوش شده بودند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان مست، دیوانه وار در پارکینگ اتوموبیل کالج شرکت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With Thatcher running amok through the welfare state, lobby groups are preoccupied defending what was once thought unassailable.
[ترجمه گوگل]در حالی که تاچر در دولت رفاه در حال دویدن است، گروه های لابی مشغول دفاع از چیزی هستند که زمانی تصور می شد غیرقابل انکار بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که تاچر به حالت جنون آمیز از وضعیت رفاهی دست می زند، گروه های لابی در حال دفاع از چیزی هستند که زمانی مورد حمله قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In court, several boys testified that roaches ran amok inside their apartment.
[ترجمه گوگل]در دادگاه، چند پسر شهادت دادند که سوسک ها در داخل آپارتمانشان دویدند
[ترجمه ترگمان]در دادگاه، چندین پسر شهادت دادند که سوسک از داخل آپارتمان خود خارج شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. No, our kids are not running amok.
[ترجمه گوگل]نه، بچه های ما بی حال نیستند
[ترجمه ترگمان] نه، بچه هامون مثل دیوونه شدن نیستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I think Mum worried that I might run amok and stick my penknife straight into Katie.
[ترجمه گوگل]فکر میکنم مامان نگران بود که مبادا بدورم و چاقوی قلمم را مستقیم به کتی بچسبانم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مامان نگران این بود که من ممکن است دیوانه بشوم و با چاقوی جیبی خود یک راست به کتی بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Don't let him go running amok, Bill.
14. The natives had run amok without her firm guiding hand.
[ترجمه گوگل]بومیان بدون دست هدایتگر محکم او دویده بودند
[ترجمه ترگمان]بومیان از دست راهنمای او دیوانه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Private risk amok has plunged the country into its worst recession in decades.
[ترجمه گوگل]خطرات خصوصی کشور را در بدترین رکود خود در دهه های اخیر فرو برده است
[ترجمه ترگمان]آدمکشی ریسک خصوصی، این کشور را به بدترین حالت رکود در دهه های اخیر تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید