amoebic

/əˈmiːbɪk//əˈmiːbɪk/

معنی: امیبی، وابسته به جانور تک سلولی
معانی دیگر: امیبی، وابسته به جانور تک سلولی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, belonging to, or like an amoeba.

(2) تعریف: caused by or involving amoebas, as a disease.

جمله های نمونه

1. Iodoquinol and chloroquine are often used to treat amoebic dysentery.
[ترجمه گوگل]یدوکینول و کلروکین اغلب برای درمان اسهال خونی آمیبی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Iodoquinol و کلروکین در درمان اسهال خونی به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. GM contagion of accepted and amoebic aliment is accretion.
[ترجمه گوگل]سرایت GM غذای پذیرفته شده و آمیبی افزایشی است
[ترجمه ترگمان]سرایت GM پذیرفته شده است و amoebic aliment accretion است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Entamoeba histolytica causes amoebic dysentery, characterized by bloody stools and diarrhea accompanied by abdominal pain.
[ترجمه گوگل]انتامبا هیستولیتیکا باعث اسهال خونی آمیبی می شود که با مدفوع خونی و اسهال همراه با درد شکمی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Entamoeba histolytica موجب اسهال خونی می شود که با مدفوع خونی و اسهال همراه با درد شکمی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The amoebic shapes reappear in the rest of the space as the columns that interpenetrates the stairs and rest of the building.
[ترجمه گوگل]اشکال آمیب در بقیه فضا به عنوان ستون هایی که به پله ها و بقیه ساختمان نفوذ می کنند دوباره ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]اشکال amoebic در بقیه فضای مانند ستون هایی که از پله ها بالا می روند و بقیه ساختمان را باز می کنند ظاهر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Diseases such as cholera or amoebic dysentery would clear the gut of useful bacteria.
[ترجمه گوگل]بیماری هایی مانند وبا یا اسهال خونی آمیبی می توانند روده را از باکتری های مفید پاک کنند
[ترجمه ترگمان]بیماری هایی مثل وبا و یا اسهال خونی، قلب باکتری های مفید را تمیز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China has a number of medical units in application of tea preparation in treatment of acute and chronic dysentery, amoebic dysentery, influenza, a cure rate of about 90%.
[ترجمه گوگل]چین دارای تعدادی واحد پزشکی در استفاده از آماده سازی چای در درمان اسهال خونی حاد و مزمن، اسهال خونی آمیبی، آنفولانزا، نرخ درمان حدود 90٪ است
[ترجمه ترگمان]چین دارای چند واحد پزشکی در زمینه آماده سازی چای در درمان اسهال حاد و مزمن، اسهال خونی، آنفولانزا، نرخ درمان حدود ۹۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. ObjectiveTo investigate the immune defense ability of patients with amoebic liver abscess.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی توانایی دفاعی ایمنی بیماران مبتلا به آبسه کبد آمیبی
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo، توانایی دفاعی بدن بیماران مبتلا به abscess کبد را مورد بررسی قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Filmed in the Belgian Congo, production was halted due to the cast developing amoebic dysentery and malaria.
[ترجمه گوگل]این فیلم که در کنگو بلژیک فیلمبرداری شد، به دلیل ابتلای بازیگران به اسهال خونی آمیبی و مالاریا، تولید متوقف شد
[ترجمه ترگمان]در کنگو بلژیک، تولید به علت شیوع اسهال خونی و مالاریا متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Native to China, the bark of Magnolia is being researched as an agent against amoebic dysentery.
[ترجمه گوگل]بومی چین، پوست ماگنولیا به عنوان عاملی در برابر اسهال خونی آمیبی مورد تحقیق قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پوست درخت ماگنولیا را به عنوان عاملی در مقابله با اسهال خونی مورد تحقیق قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امیبی (صفت)
amebic, amoebic

وابسته به جانور تک سلولی (صفت)
amoebic

انگلیسی به انگلیسی

• of microscopic protozoans

پیشنهاد کاربران

بپرس