[ترجمه گوگل]من می گویم -البته مهمات گرفتم [ترجمه ترگمان]من می گم البته که مهمات دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There was live. 38 Super ammo in box!
[ترجمه گوگل]زنده بود 38 سوپر مهمات در جعبه! [ترجمه ترگمان] زنده بود! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I used the wood from some old ammo crates.
[ترجمه گوگل]من از چوب چند جعبه مهمات قدیمی استفاده کردم [ترجمه ترگمان]از چوب چند تا صندوق مهمات قدیمی استفاده کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Choppers were dropping ammo boxes inside the perimeter.
[ترجمه گوگل]هلی کوپترها جعبه های مهمات را داخل محیط پرتاب می کردند [ترجمه ترگمان]چند تا جعبه مهمات داخل محوطه ریخته بودن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ammo dumps were being detonated by incoming mortars and rockets, and all hell was breaking loose.
[ترجمه گوگل]زباله های مهمات با خمپاره ها و راکت های وارده منفجر می شدند و همه جهنم در حال شکستن بود [ترجمه ترگمان]مهمات و مهمات به وسیله انفجار خمپاره ها و موشک منفجر می شد و تمام جهنم به هم ریخته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His ammo bearer was a Puerto Rican, a nice kid.
[ترجمه گوگل]حامل مهمات او یک پورتوریکویی بود، یک بچه خوب [ترجمه ترگمان]حامل مهمات اون \"پورتوریکایی\" - ه، یه بچه خوب [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Training returns, ammo expenditure, equipment serial number, vehicle mileage - all have to be documented.
[ترجمه گوگل]بازگشت آموزش، هزینه مهمات، شماره سریال تجهیزات، مسافت پیموده شده وسیله نقلیه - همه باید مستند باشند [ترجمه ترگمان]بازگشت آموزش، هزینه مهمات، شماره سریال تجهیزات، طول خودروها - همگی باید ثبت شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So far, only the sound of exploding ammo occasionally popped over the sound of the Huey.
[ترجمه گوگل]تا کنون، تنها صدای انفجار مهمات گهگاهی از صدای هوی بیرون می آمد [ترجمه ترگمان]تا حالا، فقط صدای انفجار اتمی که گاهی از صدای هویی گوش می داد به گوش می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He ejected the spent cartridge, felt in his ammo pouch.
[ترجمه گوگل]او فشنگ مصرف شده را که در کیسه مهماتش نمد کرده بود به بیرون پرتاب کرد [ترجمه ترگمان]He را بیرون انداخت و در کیسه مهمات خود احساس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The ammo bearer lifted his head above the dike to help call in artillery.
[ترجمه گوگل]حامل مهمات برای کمک به فراخوانی توپخانه، سر خود را بالای دایک بلند کرد [ترجمه ترگمان]حامل مهمات سر خود را بالای رودخانه بلند کرد تا به توپخانه کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When deployed, the ammo bearers act as security for the crew - served weapon.
[ترجمه گوگل]هنگام استقرار، حامل مهمات به عنوان امنیت برای خدمه عمل می کند - اسلحه ای که خدمت می کند [ترجمه ترگمان]وقتی که اعزام شدند، افراد مهمات به عنوان محافظ برای حمل اسلحه عمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ammo was scarce. We were poorly fed - for the first and second course soup or porridge from whole grain wheat, or peas freshly cooked on Uzbek cotton oil, which looked like rust.
[ترجمه گوگل]مهمات کمیاب بود ما بد تغذیه می شدیم - برای اولین و دومین سوپ یا فرنی از گندم سبوس دار، یا نخود تازه پخته شده روی روغن پنبه ازبکستان که شبیه زنگ زدگی بود [ترجمه ترگمان]Ammo کمیاب بود ما غذای کافی نداشتیم - برای اولین و دومین دوره سوپ یا فرنی از کل گندم، یا نخود که تازه در روغن پنبه ازبکستان پخته شده بود، که شبیه زنگ آهن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was a wreck, kept asking about the ammo, worrying we didn't have enough.
[ترجمه نیمو] او عصبانی بود، دائم درباره مهمات سوال می پرسید زیرا نگزان بود که به مقدار کافی نداشته باشیم.
|
[ترجمه گوگل]او یک خرابه بود، مدام در مورد مهمات می پرسید، نگران بود که ما به اندازه کافی نداریم [ترجمه ترگمان]او یک کشتی شکسته بود، مدام در مورد مهمات سوال می کرد و نگران بود که ما به اندازه کافی نداریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For the possibility there is by chance forbidden ammo?
[ترجمه گوگل]برای این احتمال وجود دارد که تصادفا مهمات ممنوعه؟ [ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد مهمات ممنوعه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Supply had to parachute in our gas and ammo, we moved so fast.
[ترجمه گوگل]تدارکات باید با گاز و مهمات ما چتر نجات میداد، ما خیلی سریع حرکت کردیم [ترجمه ترگمان]عرضه و مهمات با چترنجات، ما خیلی سریع حرکت کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مهمات (اسم)
munition, ammo, ammunition, ordnance
انگلیسی به انگلیسی
• projectiles shot from a weapon [[bullets, grenades, bomb shells, etc.]]; something used to attack ammo is an abbreviation for `ammunition'; an informal word.