amid

/əˈmɪd//əˈmɪd/

معنی: در میان، وسط
معانی دیگر: در وسط، در بحبوحه، در حین

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: surrounded by; in the environment of; in the middle of.
مشابه: midst

- Having been in the hospital for so long, he was happy to be amid his friends and family again.
[ترجمه مه دخت] از آنجایی که مدت زیادی در بیمارستان بستری بود، از این که دوباره در کنار دوستان و خانواده بود خوشحال بود
|
[ترجمه گوگل] او که برای مدت طولانی در بیمارستان بستری بود، خوشحال بود که دوباره در میان دوستان و خانواده اش بود
[ترجمه ترگمان] او که مدت زیادی در بیمارستان بستری بود، خوشحال بود که دوباره در میان دوستان و خانواده اش قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They didn't know which way to go amid the chaos caused by the earthquake.
[ترجمه پویا شفیعی] در میان هرج و مرج ناشی از زلزله نمی دانستند به کدام سمت بروند.
|
[ترجمه گوگل] در میان هرج و مرج ناشی از زلزله نمی دانستند از کدام سمت بروند
[ترجمه ترگمان] آن ها نمی دانستند که در میان هرج و مرج ناشی از زلزله چه راهی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. tombstones standing amid blooming flowers had a particular appeal
سنگ های قبر در میان گل های شکوفا جلوه ی خاصی داشت.

2. cows were browsing amid the flowers on top of the hill
گاوها در میان گل های روی تپه می چریدند.

3. he was hanged amid the crowd's jeers
(او) در میان تمسخر و هیاهوی جمعیت به دار آویخته شد.

4. Their marriage took place amid a blaze of publicity.
[ترجمه گوگل]ازدواج آنها در میان انبوه تبلیغات صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]ازدواج آن ها در میان آتش تبلیغات رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sat down amid deafening applause.
[ترجمه گوگل]او در میان تشویق های کر کننده نشست
[ترجمه ترگمان]او در میان تشویق کر کننده نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go placidly, amid the noise and the haste, and remember what peace there may be in silence.
[ترجمه مسود] در میان همهمه و شلوغی ، آرام و ساکت برو ، و یاد بیاور چه آرامشی در سکوت میتواند نهفته باشد
|
[ترجمه گوگل]در میان سر و صدا و شتاب آرام برو و به یاد بیاور که چه آرامشی در سکوت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به آرامی، در میان صدا و شتاب، به خاطر داشته باش که در سکوت چه آرامش و آرامش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The little boy felt strange amid so many adult people.
[ترجمه حمید] پسربچه میان آن همه آدم بزرگسال احساس غریبگی میکرد
|
[ترجمه گوگل]پسر کوچک در میان بسیاری از افراد بالغ احساس عجیبی می کرد
[ترجمه ترگمان]پسر کوچک در میان این همه آدم بالغ احساس عجیبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They announced, amid much ballyhoo, that they had made a breakthrough.
[ترجمه گوگل]آنها در میان همهمه های بسیار اعلام کردند که به موفقیت دست یافته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها در میان much اعلام کردند که پیشرفتی داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Several employees were suspended amid allegations that financial improprieties had been committed.
[ترجمه گوگل]چندین کارمند به دلیل اتهامات مبنی بر تخلفات مالی از کار تعلیق شدند
[ترجمه ترگمان]چندین تن از کارکنان در میان ادعاهایی که improprieties مالی مرتکب شده بودند به حالت تعلیق در آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dollar has fallen in value amid rumors of weakness in the US economy.
[ترجمه گوگل]ارزش دلار در بحبوحه شایعات مربوط به ضعف در اقتصاد آمریکا کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]دلار در میان شایعات ضعف اقتصاد آمریکا به میزان زیادی کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Amid the trees the sea mist was dripping.
[ترجمه گوگل]در میان درختان غبار دریا می چکید
[ترجمه ترگمان]در میان درختان، مه دریا چکه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has resigned amid corruption allegations.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اتهامات فساد مالی استعفا داده است
[ترجمه ترگمان]او در بحبوحه اتهامات فساد استعفا داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He entered the village almost unobserved amid the general festivity.
[ترجمه گوگل]او در میان جشن عمومی تقریباً بدون مشاهده وارد روستا شد
[ترجمه ترگمان]تقریبا بی آنکه کسی متوجه باشد وارد دهکده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Amid indications of growing disorder in the capital, the president is to make a speech on television tonight.
[ترجمه Learner] در میان نشانه های رشد هرج و مرج در پایتخت رییس جمهور امشب در تلویزیون صحبت می کند
|
[ترجمه گوگل]در میان نشانه هایی از افزایش بی نظمی در پایتخت، رئیس جمهور قرار است امشب در تلویزیون سخنرانی کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در بحبوحه نشانه های بروز اختلال در پایتخت، قرار است امشب در تلویزیون سخنرانی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در میان (حرف اضافه)
into, across, among, between, amongst, amid, amidst, midst, betwixt

وسط (حرف اضافه)
amid, amidst

تخصصی

[زمین شناسی] اصطلاح شیمی آمید ،موادی که از مواد آمونیاک دار مشتق می شوند
[ریاضیات] وسط

انگلیسی به انگلیسی

• in the middle of; surrounded by
if something happens amid noises or events of some kind, it happens while they are occurring.
if something is amid other things, it is surrounded by them; a literary use.

پیشنهاد کاربران

Between : بین دو چیز
In middle : در وسط هرفضایی چه کوچک چه بزرگ نه صرفا احاطه شده
Among ( british : amongst ) : بین چند چیز احاطه شده
Amid : مترادف با among اما بیشتر در ادبیات انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی
بینابین
تفاوت amid با کلماتی چون middle, among, between و غیره در این است که دورتادور چیزی ( یعنی هر چهار طرف ) پر شده باشد و یا اصطلاحاً آن چیز محاصره و احاطه شده باشد. نه اینکه صرفا دو طرف آن پر و محاط شده باشد.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻
به نظر من کامنت اصغر آقا در رابطه با به کار برده شدن amid فقط برای اسم های غیرقابل شمارش اشتباهه. به این دو مثال از دیکشنری Longman توجه کنید:
The dollar has fallen in value amid rumors of weakness in the U. S economy.
...
[مشاهده متن کامل]

Demonstrators ripped up the national flag amid shouts of 'death to the tyrants'!.

در زمان ، حین
تفاوت amid و ( amongst ) among
among برای نام های قابل شمارش استفاده میشه :
“I stood among a group of friends. ”
amid برای نام های غیر قابل شمارش :
The harrowing milestone comes amid hopeful news: New virus cases and deaths have slowed dramatically, and vaccine distribution has gradually picked up pace.
...
[مشاهده متن کامل]

در زمان. . . ( وقوع رویداد یا اتفاقی دیگر ) ، در هنگام. . . ، در میانه . . .
در اثنا، در خلال، در بحبوحه، در حین
در میان/وسط چیزهای دیگر
در میان/وسط رویدادی دیگر
در خلال
1. بحبوحه
2. در میان، در وسط

بپرس