ameliorate

/əˈmiːljəˌret//əˈmiːliəreɪt/

معنی: اصلاح کردن، بهتر شدن، بهتر کردن، چاره کردن، بهبودی یافتن
معانی دیگر: بهتر کردن یا شدن، بهبود یافتن، بهسازی کردن، بهساختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ameliorates, ameliorating, ameliorated
• : تعریف: to make better; improve.
مترادف: alleviate, amend, better, ease, fix, improve, meliorate, remedy
متضاد: deteriorate, worsen
مشابه: assuage, enhance, help, lessen, mend, mitigate, rectify, relieve, straighten out

- The measures that were taken did little to ameliorate the situation.
[ترجمه سعید اصغری] اقداماتی که انجام شد کمی وضعیت را بهبود بخشید
|
[ترجمه گوگل] اقداماتی که انجام شد کمک چندانی به بهبود اوضاع نکرد
[ترجمه ترگمان] اقداماتی که برای اصلاح وضعیت انجام شد کمی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: ameliorable (adj.), ameliorative (adj.), amelioration (n.), ameliorator (n.)
• : تعریف: to become better; improve.
مترادف: ease, improve, meliorate, perk up, progress
متضاد: degenerate, deteriorate, worsen
مشابه: amend, heal, lessen, mend, straighten out

- His condition had ameliorated to the point that we could bring him home from the hospital.
[ترجمه علی محمد] وضعیت او تا جایی بهبود یافته بود که ما توانستیم او را از بیمارستان به خانه بیاوریم.
|
[ترجمه گوگل] حالش به حدی بهتر شده بود که توانستیم او را از بیمارستان به خانه بیاوریم
[ترجمه ترگمان] وضع او نیز به این نکته پی برده بود که بتوانیم او را از بیمارستان به خانه ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her tense relationship with her mother-in-law ameliorated over time.
[ترجمه علی محمد] رابطه ی بد او با مادرشوهرش در طول زمان بهبود یافت.
|
[ترجمه گوگل] رابطه پرتنش او با مادرشوهرش به مرور زمان بهبود یافت
[ترجمه ترگمان] رابطه عصبی او با مادر شوهرش در طول زمان به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Foreign aid is badly needed to ameliorate the effects of the drought.
[ترجمه گوگل]کمک های خارجی برای بهبود اثرات خشکسالی به شدت مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]کمک های خارجی برای بهبود اثرات خشکسالی به شدت مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Steps have been taken to ameliorate the situation.
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای بهبود وضعیت انجام شده است
[ترجمه ترگمان]گام هایی برای بهبود وضعیت برداشته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such policies either ameliorate the worst conditions that might provoke violence or provide certain classes with advantages over classes below them.
[ترجمه گوگل]چنین سیاست‌هایی یا بدترین شرایطی را که ممکن است خشونت را تحریک کند بهبود می‌بخشد یا برای طبقات خاصی نسبت به طبقات پایین‌تر از آنها مزیت‌هایی ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]چنین سیاست هایی، بدترین شرایط را اصلاح می کند که ممکن است خشونت را تحریک کرده یا کلاس های خاصی با مزایایی نسبت به طبقات زیر آن ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Measures to ameliorate working conditions have had little effect.
[ترجمه گوگل]اقدامات برای بهبود شرایط کاری تأثیر کمی داشته است
[ترجمه ترگمان]اقدامات جهت بهبود شرایط کاری تاثیر کمی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Correction of the acidemia will often ameliorate this problem.
[ترجمه گوگل]اصلاح اسیدمی اغلب این مشکل را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]تصحیح of اغلب این مشکل را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At first, I ameliorate the definition of brittleness, and give common mathematic description of the brittleness.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، من تعریف شکنندگی را بهبود می‌بخشم و توصیف ریاضی رایجی از شکنندگی ارائه می‌دهم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا تعریف of را اصلاح می کنم و توصیف ریاضی آن از شکنندگی آن را بیان می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We ameliorate the D_timetable algorithm, add to it merged list and null event, the practicability of the algorithm is improved.
[ترجمه گوگل]ما الگوریتم D_timetable را بهبود می دهیم، لیست ادغام شده و رویداد پوچ را به آن اضافه می کنیم، عملی بودن الگوریتم بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]ما الگوریتم زمانی D را بهبود می دهیم، به فهرست ادغام شده و رویداد صفر اضافه می کنیم، the الگوریتم بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nothing can be done to ameliorate the situation.
[ترجمه گوگل]هیچ کاری نمی توان برای بهبود وضعیت انجام داد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند برای بهبود وضعیت انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Coordinately, the WTO should ameliorate "TBT Agreement" in order to mitigate the malignant effects of TBT on international trade.
[ترجمه گوگل]به طور هماهنگ، WTO باید "توافقنامه TBT" را به منظور کاهش اثرات بدخیم TBT بر تجارت بین‌المللی بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]coordinately، سازمان تجارت جهانی باید \"توافقنامه TBT\" را به منظور کاهش اثرات زیانبار of بر روی تجارت بین المللی اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Water-power deep perforation well can ameliorate perforation completion and reduce skin factor of pollution during drilling.
[ترجمه گوگل]چاه عمیق با نیروی آب می تواند تکمیل سوراخ را بهبود بخشد و عامل آلودگی پوست را در حین حفاری کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]سوراخ عمیق مقاوم در برابر آب می تواند برای تکمیل کردن perforation و کاهش ضریب پوست در طول حفاری، اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Algorithm of solve nonlinear equation was ameliorate to decrease the amount of computing.
[ترجمه گوگل]الگوریتم حل معادله غیرخطی برای کاهش مقدار محاسبات بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم حل معادله غیرخطی، برای کاهش مقدار محاسبات، اصلاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Renown eye drops can ameliorate the symptoms and signs of asthenopia safely and effectively.
[ترجمه گوگل]قطره های چشمی معروف می توانند علائم و نشانه های آستنوپی را به طور ایمن و موثر بهبود بخشند
[ترجمه ترگمان]ریزش چشم Renown می تواند علائم و علائم of را به طور ایمن و موثر اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How can ability let his mood ameliorate? Need not have trouble again!
[ترجمه گوگل]چگونه توانایی اجازه می دهد خلق و خوی او بهبود یابد؟ نیازی به مشکل دوباره!
[ترجمه ترگمان]چطور می تونی این کار رو بهتر انجام بدی؟ لازم نیست دوباره دردسر درست کنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Self - talk can thus ameliorate our status.
[ترجمه گوگل]بنابراین خودگویی می تواند وضعیت ما را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین صحبت کردن می تواند وضعیت ما را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is not clear what can be done to ameliorate the situation.
[ترجمه گوگل]مشخص نیست برای بهبود وضعیت چه کاری می توان انجام داد
[ترجمه ترگمان]روشن نیست که چه کاری می تواند برای بهبود وضعیت انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح کردن (فعل)
right, accord, accommodate, improve, reclaim, modify, correct, rectify, meliorate, alter, remedy, ameliorate, amend, dulcify, emend, revise

بهتر شدن (فعل)
meliorate, ameliorate, better

بهتر کردن (فعل)
improve, meliorate, ameliorate, better, amend

چاره کردن (فعل)
ameliorate

بهبودی یافتن (فعل)
gain, improve, ameliorate, better, amend, recover, recuperate, pick up, convalesce, mend, pull round

انگلیسی به انگلیسی

• improve, better; get better, improve oneself
to ameliorate a situation means to make it better or easier in some way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

برطرف کردن
این فعل به معنی هموار کردن/بهتر کردن یک شرایطی که تحملش سختی زیادی داشته، اشاره دارد. بنابراین؛ نزدیک ترین مترادف ها فعل های improve و better هستند. ( منبع: مریام وبستر )
مثال ها:
Medicine that ameliorates pain from an injury
...
[مشاهده متن کامل]

A loss of wages ameliorated by unemployment benefits
A harsh law ameliorated by special exceptions

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : ameliorate
اسم ( noun ) : amelioration / ameliorator
صفت ( adjective ) : ameliorative
قید ( adverb ) : _
verb
[ obj] formal :
🔴 to make ( something, such as a problem ) better, less painful, etc
◀️ trying to ameliorate the suffering of people who have lost their jobs
◀️ This medicine should help ameliorate the pain
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ If anyone here wants some help for ameliorating their English, so i am here, i would help
🔧 Other forms: - rates; - rated; - rating
بهتر کردن - بهبود کردن

تقویت کردن - بالا بردن
enhance, boost, build on
ترمیم کردن. به عنوان مثال جراحی های ترمیمی

بهبود بخشیدن

حل کردن، حل
مرتفع نمودن، مرتفع ساختن، رفع کردن، التیام بخشیدن، کاهش دادن،

بپرس