اسم ( noun )
• (1) تعریف: an attack from a hidden position.
• مترادف: ambuscade, attack
• مشابه: assault, lure, snare, trap
• مترادف: ambuscade, attack
• مشابه: assault, lure, snare, trap
- The successful dawn ambush ended the enemy's advance.
[ترجمه علی فروغی] شبیخون موفق صبحگاهی پیشروی دشمن را پایان داد.|
[ترجمه گوگل] کمین سحرگاهی موفق به پیشروی دشمن پایان داد[ترجمه ترگمان] حمله موفق سپیده دم حمله دشمن را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the act of hiding so as to attack by surprise.
• مترادف: ambuscade
• مترادف: ambuscade
• (3) تعریف: the place of concealment in which ambushers hide.
• مترادف: cover
• مشابه: blind, concealment, hideaway, hideout, screen
• مترادف: cover
• مشابه: blind, concealment, hideaway, hideout, screen
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ambushes, ambushing, ambushed
مشتقات: ambusher (n.)
حالات: ambushes, ambushing, ambushed
مشتقات: ambusher (n.)
• : تعریف: to attack from concealment.
• مترادف: ambuscade, lie in wait, surprise, waylay
• مشابه: assault, attack, ensnare, entrap, jump, lure, lurk, skulk
• مترادف: ambuscade, lie in wait, surprise, waylay
• مشابه: assault, attack, ensnare, entrap, jump, lure, lurk, skulk
- The troops ambushed the enemy soldiers as they entered the forest.
[ترجمه گوگل] نیروها هنگام ورود به جنگل به سربازان دشمن کمین کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان هنگام ورود به جنگل سربازان دشمن را غافلگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان هنگام ورود به جنگل سربازان دشمن را غافلگیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The outlaws ambushed the stagecoach.
[ترجمه ندا] قانون شکنان به کالسکه شبیخون زدند|
[ترجمه گوگل] قانون شکنان به کالسکه صحنه کمین کردند[ترجمه ترگمان] قانون شکن با دلیجان به کمین افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید