ambulate

/ˈæmbjuleɪt//ˈæmbjuleɪt/

معنی: راه رفتن، حرکت کردن، در حرکت بودن
معانی دیگر: سیار بودن، رهروی کردن، پرسه زدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ambulates, ambulating, ambulated
مشتقات: ambulation (n.), ambulator (n.)
• : تعریف: to walk or move about from place to place.

- The residents are encouraged to ambulate about the grounds.
[ترجمه گوگل] به ساکنان توصیه می شود که در اطراف زمین حرکت کنند
[ترجمه ترگمان] ساکنان به ambulate در مورد این زمین ها تشویق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The patient was allowed to ambulate in his room.
[ترجمه گوگل]به بیمار اجازه داده شد در اتاق خود حرکت کند
[ترجمه ترگمان] بیمار اجازه داشت که تو اتاقش باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of ambulate a patient, it is essential to ensure that all motor block has resolved.
[ترجمه گوگل]برای سرپایی کردن بیمار، اطمینان از رفع تمام بلوک های حرکتی ضروری است
[ترجمه ترگمان]از بین بردن یک بیمار، ضروری است که اطمینان حاصل شود که همه بلوک موتور حل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The patient was allowed to ambulate in the room.
[ترجمه گوگل]بیمار اجازه داشت در اتاق حرکت کند
[ترجمه ترگمان]بیمار اجازه داشت که در اتاق حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally, remain only, there is a ghost to ambulate over only before one guard the entrance.
[ترجمه گوگل]در نهایت، فقط بمانید، روحی وجود دارد که فقط قبل از اینکه یکی از در ورودی نگهبانی کند، روی آن حرکت کند
[ترجمه ترگمان]در آخر فقط یک روح باقی می ماند که فقط در مقابل کسی که در ورودی است حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oh, change your job, such you ambulate more with respect to can organic ambulate.
[ترجمه گوگل]اوه، شغل خود را تغییر دهید، به این ترتیب با توجه به قوطی های ارگانیک سفر می کنید
[ترجمه ترگمان]آه، شغل خود را تغییر دهید، از این قبیل شما نسبت به ambulate ارگانیک، بیشتر احترام می گذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. E . g : The patient was allowed to ambulate in the room.
[ترجمه گوگل]E g: به بیمار اجازه داده شد تا در اتاق حرکت کند
[ترجمه ترگمان]ای به عنوان مثال، بیمار اجازه داشت در اتاق کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Patients in whom no orthotic was used were encouraged to ambulate immediately following randomization, maintaining "neutral spinal alignment" for 8 weeks.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که در آنها از ارتز استفاده نشده بود، تشویق شدند که بلافاصله پس از تصادفی‌سازی، تردد کنند و به مدت 8 هفته "هم ترازی خنثی ستون فقرات" را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که در آن ها هیچ orthotic مورد استفاده قرار نگرفت، بلافاصله بعد از تصادفی کردن، حفظ \"تنظیم خنثی ستون فقرات\" به مدت ۸ هفته تشویق شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راه رفتن (فعل)
go, ambulate, walk, gait, stride, stalk, tread

حرکت کردن (فعل)
behave, move, proceed, ambulate, whirl, waggle, depart

در حرکت بودن (فعل)
ambulate

انگلیسی به انگلیسی

• walk, stroll, move about

پیشنهاد کاربران

راه رفتن بدون دخالت وسایل کمکی و به طور مستقل ( پزشکی )

بپرس