ambassadorial

/æmˌbæsəˈdɔːriəl//æmˌbæsəˈdɔːriəl/

معنی: وابسته به سفارت
معانی دیگر: وابسته به سفارت

جمله های نمونه

1. Ferguson had been seeking an ambassadorial role promoting the club abroad.
[ترجمه گوگل]فرگوسن به دنبال نقش سفیر برای تبلیغ باشگاه در خارج از کشور بود
[ترجمه ترگمان]فرگوسن دنبال نقش سفیر در ارتقا باشگاه در خارج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ambassadorial nominations were highly controversial at the time.
[ترجمه گوگل]نامزدهای سفیر در آن زمان بسیار بحث برانگیز بود
[ترجمه ترگمان]جوایز سفیر در آن زمان بسیار بحث برانگیز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Are former Ambassadorial Scholars eligible to apply for a Rotary World Peace Scholarship?
[ترجمه گوگل]آیا دانش پژوهان سفیر سابق واجد شرایط درخواست برای بورسیه صلح جهانی روتاری هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا محققان Ambassadorial صلاحیت درخواست برای یک بورس جهانی روتاری را دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. South African diplomat Francis Moloi discussed how his Ambassadorial Scholarship changed the course of his life.
[ترجمه گوگل]فرانسیس مولوی، دیپلمات آفریقای جنوبی درباره اینکه بورس تحصیلی سفیر چگونه مسیر زندگی او را تغییر داد، صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]فرانسیس Moloi، دیپلمات آفریقای جنوبی، در مورد این موضوع بحث و تبادل نظر کرد که چگونه بورس تحصیلی او دوره زندگیش را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only two women hold ambassadorial rank.
[ترجمه گوگل]تنها دو زن دارای رتبه سفیر هستند
[ترجمه ترگمان]فقط دو زن مقام دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. France became the first Western countries at the ambassadorial level with China to establish diplomatic relations.
[ترجمه گوگل]فرانسه اولین کشور غربی در سطح سفیر با چین بود که روابط دیپلماتیک برقرار کرد
[ترجمه ترگمان]فرانسه اولین کشور غربی در سطح سفیر با چین بود تا روابط دیپلماتیک برقرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Potential members include Ambassadorial Scholars, Rotaractors, and Group Study Exchange team members.
[ترجمه گوگل]اعضای بالقوه عبارتند از Ambassadorial Scholars، Rotaractors، و اعضای تیم تبادل مطالعات گروهی
[ترجمه ترگمان]اعضای بالقوه این گروه عبارتند از Ambassadorial Scholars، Rotaractors، و اعضای تیم تبادل مطالعه گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The primary purpose of Ambassadorial Scholarships - to further international understanding - is well known to Rotarians.
[ترجمه گوگل]هدف اصلی بورسیه های سفیر - برای درک بیشتر بین المللی - برای روتاریان ها به خوبی شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]هدف اولیه بورس Ambassadorial - به درک بیشتر بین المللی - به خوبی به اعضای روتاری معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Furthermore, Ambassadorial Scholarship turned out to be more than just a way to pay for tuition.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بورس تحصیلی Ambassadorial چیزی بیش از یک روش برای پرداخت شهریه بود
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، بورس تحصیلی Ambassadorial بیش از یک راه برای پرداخت شهریه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As chairman, his main role would be ambassadorial, in particular defending the interests of France's largest business district in a race against London to attract blue-chip companies.
[ترجمه گوگل]به عنوان رئیس، نقش اصلی او سفیر خواهد بود، به ویژه دفاع از منافع بزرگترین منطقه تجاری فرانسه در رقابت با لندن برای جذب شرکت های بلوچی
[ترجمه ترگمان]به عنوان رئیس، نقش اصلی او در سفیر، به ویژه دفاع از منافع بزرگ ترین منطقه تجاری فرانسه در رقابتی در برابر لندن برای جذب شرکت های blue خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Former Ambassadorial Scholar Katie Krueger speaks during an International Assembly panel presentation.
[ترجمه گوگل]کتی کروگر، محقق سابق سفیر، در جریان ارائه پانل مجمع بین‌المللی سخنرانی می‌کند
[ترجمه ترگمان]استاد سابق Ambassadorial، کتی کروگر، در حین سخنرانی هیات بین المللی سخنرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Over the years, we have actively participated in Ambassadorial Scholarships program.
[ترجمه گوگل]در طول سال ها، ما به طور فعال در برنامه بورسیه های سفیر شرکت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در طی سال ها، ما بطور فعال در برنامه بورس Ambassadorial شرکت کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also makes recommendations for several federal judgeships and ambassadorial posts.
[ترجمه گوگل]همچنین توصیه هایی برای چندین مقام قضاوت فدرال و پست های سفیر ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین توصیه هایی برای چندین پاسگاه پلیس و سفیر فدرال ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fergie was handpicked for the role of second coming by Sir Bobby Charlton, now knighted, and the octogenarian Sir Matt Busby, then still at the club in an ambassadorial role.
[ترجمه گوگل]فرگی برای نقش دوم توسط سر بابی چارلتون، که اکنون شوالیه شده است، و سر مت بازبی هشت ساله، که هنوز در باشگاه در نقش سفیر حضور داشت، انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]فرجی به خاطر نقش دوم سر بابی چارلتون که حالا لقب شوالیه دریافت کرده بود و سر مت بازبی که در آن زمان هنوز در باشگاه در نقش سفیر بود انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به سفارت (صفت)
ambassadorial

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or characteristic of an ambassador
ambassadorial means belonging or relating to an ambassador.

پیشنهاد کاربران

بپرس