اسم ( noun )
• : تعریف: great surprise; astonishment.
• مترادف: astonishment, surprise, wonder, wonderment
• مشابه: awe, disbelief, incredulity, shock, stupefaction
• مترادف: astonishment, surprise, wonder, wonderment
• مشابه: awe, disbelief, incredulity, shock, stupefaction
- His mother stared at him with amazement after he announced his engagement to a woman she'd never met.
[ترجمه گوگل] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود، با تعجب به او خیره شد
[ترجمه ترگمان] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود با حیرت به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود با حیرت به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید