amazement

/əˈmeɪzmənt//əˈmeɪzmənt/

معنی: شگفت، حیرت، تعجب، شگفتی، بهت، خیرگی
معانی دیگر: تعجب شدید، سرگشتگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: great surprise; astonishment.
مترادف: astonishment, surprise, wonder, wonderment
مشابه: awe, disbelief, incredulity, shock, stupefaction

- His mother stared at him with amazement after he announced his engagement to a woman she'd never met.
[ترجمه گوگل] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود، با تعجب به او خیره شد
[ترجمه ترگمان] مادرش پس از اعلام نامزدی خود با زنی که هرگز ندیده بود با حیرت به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her eyes popped with amazement
از شدت تعجب چشمانش بیرون زد.

2. to be struck with amazement
دستخوش شگفتی شدن

3. her eyes were wide with amazement
از شدت تعجب چشمانش باز شده بود.

4. i was struck dumb with amazement
از شدت تعجب زبانم بند آمد.

5. She gazed at him in amazement.
[ترجمه گوگل]با تعجب به او خیره شد
[ترجمه ترگمان]زن با حیرت به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To my utter amazement she agreed.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب من او موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب قبول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We all watched in amazement as he juggled with three flaming torches.
[ترجمه گوگل]همه ما با تعجب نگاه می کردیم که او با سه مشعل شعله ور شعبده بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]همچنان که او با سه مشعل آتشین بر روی زمین می خزید، همه با حیرت تماشا می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I stared up at Keith in stupefied amazement.
[ترجمه گوگل]با تعجب به کیث خیره شدم
[ترجمه ترگمان]با حیرت و حیرت به کیث خیره شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To everyone's amazement, the goal was disallowed.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب همه، گل مردود اعلام شد
[ترجمه ترگمان]هدف از حیرت همه، هدف از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He looked at me in amazement.
[ترجمه گوگل]با تعجب به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با حیرت به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ralph gasped in amazement.
[ترجمه گوگل]رالف با تعجب نفس نفس زد
[ترجمه ترگمان]رالف با حیرت نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His eyes rounded in mock amazement.
[ترجمه گوگل]چشمانش از حیرت ساختگی گرد شد
[ترجمه ترگمان]چشمانش با حیرت ساختگی به اطراف نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He stared at the animal in amazement.
[ترجمه گوگل]با تعجب به حیوان خیره شد
[ترجمه ترگمان]با حیرت به حیوان خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To her amazement she got the job.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب او این کار را پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب کارش را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شگفت (اسم)
admiration, wonder, surprise, amazement, wonderment

حیرت (اسم)
bewilderment, admiration, enthusiasm, wonder, surprise, amazement, wonderment, perplexity, astonishment, consternation, delight, rapture, puzzlement, quandary

تعجب (اسم)
admiration, wonder, surprise, amazement, wonderment, marvel, amaze

شگفتی (اسم)
amazement, astonishment, marvel, singularity, prodigy

بهت (اسم)
bewilderment, amazement, perplexity, consternation, stupefaction, stupor, bedazzlement

خیرگی (اسم)
amazement, astonishment, daze, boldness, contrariness, disobedience, effrontery, impudence

انگلیسی به انگلیسی

• wonder, surprise; bewilderment, astonishment
amazement is what you feel if you are very surprised by something.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : amaze
اسم ( noun ) : amazement
صفت ( adjective ) : amazing / amazed
قید ( adverb ) : amazingly
. A great surprise
بهت و تعجب

بپرس