amaze

/əˈmeɪz//əˈmeɪz/

معنی: تعجب، مات کردن، خیره کردن، مبهوت کردن، متعجب ساختن، متحیرساختن، سردرگم کردن
معانی دیگر: شگفت زده کردن، متحیر کردن، بهت زده کردن، (مهجور) سردرگم کردن، گیج کردن، (شعر قدیم) شگفتی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: amazes, amazing, amazed
مشتقات: amazing (adj.), amazingly (adv.)
• : تعریف: to astonish or overcome with wonder.
مترادف: astonish, astound, dumbfound, flabbergast, stagger, stun, surprise
مشابه: awe, bowl over, daze, electrify, floor, shock, slay, stupefy

- The magician amazed the audience with his skillful feats.
[ترجمه سارا] شعبده باز با شاهکارهای ماهرانه تماشاگران را شگفت زده کرد.
|
[ترجمه گوگل] شعبده باز با شاهکارهای ماهرانه خود تماشاگران را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] جادوگر با feats his، تماشاگران را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The depth of the young student's knowledge amazed even her professors.
[ترجمه گوگل] عمق دانش دانشجوی جوان حتی اساتیدش را نیز شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان] عمق دانش آموزان جوان حتی استادان او را شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It amazed me that he could stay under the water for such a long time.
[ترجمه گوگل] من را شگفت زده کرد که او می تواند برای مدت طولانی زیر آب بماند
[ترجمه ترگمان] تعجب کردم که می تواند برای مدت طولانی زیر آب بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It always amazes her when she is able to do something she'd thought was impossible.
[ترجمه گوگل] زمانی که بتواند کاری را انجام دهد که فکر می کرد غیرممکن است، همیشه او را شگفت زده می کند
[ترجمه ترگمان] همیشه وقتی او می تواند کاری را انجام دهد که فکر می کرد غیرممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It amazed the old man to see his grandson all grown up.
[ترجمه گوگل] پیرمرد را شگفت زده کرد که نوه اش را بزرگ شده دید
[ترجمه ترگمان] پیرمرد متحیر شد که نوه اش تا چه حد بزرگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It never ceases to amaze me how the business world continues to trivialize the world's environmental problems.
[ترجمه وحید] همیشه مرا متحیر و مبهوت می کند که چگونه دنیای تجارت همچنان مشکلات زیست محیطی جهان را بی اهمیت جلوه می دهد.
|
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب من را از دست نمی دهد که چگونه دنیای تجارت همچنان به بی اهمیت جلوه دادن مشکلات زیست محیطی جهان ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مساله هرگز مرا شگفت زده نمی کند که دنیای کسب وکار چگونه به حل مشکلات زیست محیطی جهان ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He never ceases to amaze me.
[ترجمه گوگل]او هرگز از شگفت زده کردن من دست بر نمی دارد
[ترجمه ترگمان]او هرگز مرا شگفت زده نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Your skills amaze me," she said, with heavy sarcasm.
[ترجمه گوگل]او با کنایه‌ای شدید گفت: «مهارت‌های شما مرا متحیر می‌کند
[ترجمه ترگمان]او با طعنه و کنایه گفت: \" مهارت های شما مرا شگفت زده می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It never ceases to amaze me what some people will do for money.
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب من را متوقف نمی کند که برخی افراد برای پول چه کاری انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]همیشه باعث تعجب من می شود که بعضی از مردم برای پول چه کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You never cease to amaze me!
[ترجمه گوگل]تو هرگز دست از تعجب من نمی بری!
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت دست از شگفت زده کردن من بر نمی داری!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It never ceased to amaze him that women were attracted to Sam.
[ترجمه گوگل]هرگز شگفت زده او از جذب زنان به سام متوقف نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت از این که زن ها به سام علاقه مند بودند شگفت زده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Neil's ability to utter banalities never ceased to amaze me.
[ترجمه گوگل]توانایی نیل در بیان چیزهای پیش پاافتاده هرگز باعث شگفتی من نشد
[ترجمه ترگمان]توانایی نیل به گفتن چیزهایی است که هرگز دست از تعجب کردن بر نمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It never ceases to amaze me how he can talk for so long without ever saying anything interesting.
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب من را متوقف نمی کند که چگونه او می تواند برای مدت طولانی صحبت کند بدون اینکه هیچ چیز جالبی بگوید
[ترجمه ترگمان]همیشه باعث تعجب من می شود که چطور می تواند برای مدت طولانی بدون هیچ چیز جالب حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All my life and they still amaze me.
[ترجمه گوگل]تمام زندگی من و آنها هنوز هم مرا شگفت زده می کنند
[ترجمه ترگمان]زندگی من و اونا هنوزم منو شگفت زده میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I believe words should amaze or amuse. Only then will the listener want to understand the meaning of the song. Gulzar
[ترجمه گوگل]من معتقدم که کلمات باید شگفت زده یا سرگرم کننده باشند تنها در این صورت است که شنونده می خواهد معنای آهنگ را بفهمد گلزار
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که کلمات باید شگفت زده و یا سرگرم کننده باشند تنها در این صورت شنونده می خواهد معنای این ترانه را درک کند گلزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It never ceases to amaze me!
[ترجمه گوگل]هرگز از شگفتی من باز نمی ماند!
[ترجمه ترگمان]همیشه مرا شگفت زده می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It never ceased to amaze me to watch soldiers head right for these places.
[ترجمه گوگل]تماشای سربازانی که مستقیماً به سمت این مکان‌ها حرکت می‌کنند باعث شگفتی من نشد
[ترجمه ترگمان]همیشه مبهوت بودم که سر سربازان را درست به خاطر این مکان ها ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It never ceased to amaze me how he could do it.
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب من را متوقف نکرد که چگونه او می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ گاه از اینکه چطور می تواند این کار را بکند، متحیر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It never ceased to amaze her how much smaller everything seemed to her now adult eyes.
[ترجمه گوگل]هرگز تعجب او را متوقف نکرد که چقدر همه چیز برای چشمان بزرگسال او کوچکتر به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]از این که همه چیز کوچک تر و کوچک تر به نظر می رسید، باعث شگفتی او نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My genius never fails to amaze.
[ترجمه گوگل]نابغه من هرگز در حیرت کردن کوتاهی نمی کند
[ترجمه ترگمان]نبوغ من هرگز به شگفتی نمی افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعجب (اسم)
admiration, wonder, surprise, amazement, wonderment, marvel, amaze

مات کردن (فعل)
confound, amaze, astonish, checkmate

خیره کردن (فعل)
amaze, astonish, blind, daze, dazzle, puzzle

مبهوت کردن (فعل)
amaze, astonish, disconcert, astound, flabbergast, transfix

متعجب ساختن (فعل)
surprise, amaze, astonish

متحیر ساختن (فعل)
amaze

سردرگم کردن (فعل)
amaze, bewilder, perplex

انگلیسی به انگلیسی

• astound, astonish; surprise
if something amazes you, it surprises you very much.

پیشنهاد کاربران

شکه کردن، متحیر کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : amaze
اسم ( noun ) : amazement
صفت ( adjective ) : amazing / amazed
قید ( adverb ) : amazingly
《 پارسی را پاس بِداریم 》
amaze
واژه ای ایرانی - اُروپایی ست :
amaze : a - maz - e
- a : پیش وَند مانَندِ - آ دَر آرام، آشوب ، آشور، آمیز. . .
e - : پَس وَندِ نام ساز که دَر اِنگِلیسیِ نُوین لَبیده نِمی شَوَد ( تَلَفُّظ نِمی شَوَد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

maz : هَم ریشه با masure
آلمانی : Mass , messen
فَرانسَوی : metre /meter
پارسی :
ماد، مود ، مای دَر : آماده ، فَرمودَن ، پِیمودَن ، نِمودَن ، آزمودَن ، آمایِش ، فَرمایِش ، پِیمایِش، نِمایِش ، آزمایِش، مایه ، ماده ، مادّه
مَز = دَر اَهورامَزدا ، اورمَزد ، هُرمُز
مَه یا مِه = دَر مِهتَر ، مَهین ، میهَن ، مَهان ، مَهِستان ، مَهَستی ، مَهار ، مَهارَت. . . = اَندازه یِ بُزُرگ
maz , mas , mass , met وَ ماد ، مود ، مای ، مَز ، مَه ، مِه. . . به مینه یِ اَندازه وَ هَنگار ( هَنجار ) اَند.
amaze = بیرون اَز اَندازه وَ هَنگار که مایه یِ شِگِقتی می گَردَد.
گَرته بَرداری اَز amaze = آمایه ، آمَه ، آمَهه، آمود ، اَبَر مَز
( اَهورامَز ) ، اُرمُز ( هُرمُز ) , آمَز
گُمانه !!! :
شایَد با مَزّه پِیوَند داشته باشَد به این مینه که وَغتی چیزی را amazing می دانَند این اَست که با مَزه اَست.

متحیر کردن. شگفت زده

بپرس