amateur

/ˈæməˌtɜr//ˈæməˌtɜr/

معنی: غیرحرفهای
معانی دیگر: (بیشتر در ورزش و هنر) غیر حرفه ای، ناپیشه کار، دوستار، آماتور، وابسته به دوستاران، منحصر به دوستاران، ناشی، تازه کار، بی تجربه، خامدست، ناشیانه، دوستدار هنر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who pursues an activity or is devoted to a study purely for intrinsic reward rather than monetary gain.
متضاد: professional
مشابه: buff, hobbyist

- Her teacher thinks she's good enough to be a professional violinist, but she is happy being an amateur.
[ترجمه حمید رشیدی] معلمش میگوید او به اندازه کافی در ویلن نوازی مهارت دارد اما او خودش را اماتور میداند.
|
[ترجمه گوگل] معلم او فکر می کند او به اندازه کافی خوب است که یک ویولونیست حرفه ای باشد، اما او از اینکه آماتور است خوشحال است
[ترجمه ترگمان] معلمم فکر می کند که او به اندازه کافی خوب است که یک violinist حرفه ای باشد، اما خوشحال است که یک آماتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an athlete who receives no monetary prize, salary, or other payment for competition.
متضاد: pro, professional

- Olympic athletes, in general, are no longer required to be amateurs.
[ترجمه گوگل] ورزشکاران المپیک، به طور کلی، دیگر نیازی به آماتور ندارند
[ترجمه ترگمان] ورزش کاران المپیک، به طور کلی، دیگر نیازی به آماتور بودن ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: one who is unskilled in a given area or activity.
متضاد: ace, expert, master, pro, professional
مشابه: beginner, dabbler, dilettante, greenhorn, layman, neophyte, novice, tyro

- Don't trust your electrical work to amateurs; call in someone who knows what he's doing.
[ترجمه گوگل] کار برقی خود را به آماتورها اعتماد نکنید با کسی تماس بگیر که میدونه داره چیکار میکنه
[ترجمه ترگمان] به کاره ای الکتریکی تو به تازه کارها اعتماد نکن، با کسی تماس بگیر که بدونه داره چی کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to an amateur or amateurs; not professional.
مترادف: nonprofessional
متضاد: expert, pro, professional
مشابه: dabbling, lay

- He loves to be involved in amateur theater and has no desire to be a professional actor.
[ترجمه گوگل] او عاشق فعالیت در تئاتر آماتور است و تمایلی به بازیگری حرفه ای ندارد
[ترجمه ترگمان] او عاشق این است که در تئاتر آماتور مشارکت داشته باشد و هیچ تمایلی به بازیگری حرفه ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our town's amateur theater puts on ten plays a year.
[ترجمه FMR] تئاتر آماتور شهر ما ده نمایش در سال اجرا میکند.
|
[ترجمه گوگل] تئاتر آماتور شهر ما سالی ده نمایش اجرا می کند
[ترجمه ترگمان] تئاتر آماتور s ده نمایشنامه در سال به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: lacking or not demonstrating skill or competence.
مترادف: amateurish, incompetent, unpolished, unprofessional, unskilled
متضاد: expert, professional

- It seemed like an amateur performance for a theater group supposedly made up of professionals.
[ترجمه گوگل] به نظر یک اجرای آماتور برای یک گروه تئاتری بود که ظاهراً از افراد حرفه ای تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید یک نمایش آماتور برای یک گروه تئاتر باشد که ظاهرا از افراد حرفه ای ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I apologize for that amateur rendition of a great song.
[ترجمه Nazi] برای اجرای غیرحرفه ای یک آهنگ عالی معذرت خواهی میکنم.
|
[ترجمه گوگل] من بابت اجرای آماتور یک آهنگ عالی عذرخواهی می کنم
[ترجمه ترگمان] معذرت می خوام که یه آهنگ عالی رو با یه آهنگ عالی اجرا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. amateur athletic union
اتحادیه ی ورزشکاران دوست

2. you are still an amateur in politics
تو هنوز در سیاست ناشی هستی.

3. The amateur cross-country runner wanted to be in the Olympics.
[ترجمه َamir] دونده آماتور مسابقات دو صحرایی می خواست در المپیک حضور داشته باشد
|
[ترجمه گوگل]دونده آماتور کراس کانتری می خواست در المپیک باشد
[ترجمه ترگمان]تیم آماتور cross می خواست در المپیک شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After his song, Don was told that he wasn't good enough to be anything but an amateur.
[ترجمه گوگل]بعد از آهنگش، به دان گفته شد که او آنقدر خوب نیست که چیزی جز یک آماتور باشد
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن، دان به او گفته بود که او به اندازه کافی خوب نیست که چیزی غیر از یک آماتور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Professional golfers resent amateurs who think they are as good as the people who play for money.
[ترجمه گوگل]گلف بازان حرفه ای از آماتورهایی که فکر می کنند به اندازه افرادی که برای پول بازی می کنند خوب هستند، ناراحت هستند
[ترجمه ترگمان]گلف بازان حرفه ای افرادی هستند که فکر می کنند به اندازه افرادی که برای پول بازی می کنند، خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر حرفه ای (صفت)
dilettantish, amateur, unprofessional

تخصصی

[فوتبال] آماتور-غیرحرفه ای

انگلیسی به انگلیسی

• novice, nonprofessional
not professional, novice
an amateur is someone who does something such as acting or playing sport for pleasure, and is not paid for doing it.
amateur can also mean the same as amateurish.

پیشنهاد کاربران

کارنابلد
علاقه مند
غیرحرفه ای
ذوق ورز
غیر حرفه ای، تازه کار
non - specialist
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : amateur / amateurism
✅️ صفت ( adjective ) : amateur / amateurish
✅️ قید ( adverb ) : amateurishly
غیر آکادمیک
بی تجربه، تازه کار
⚠️ دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه هم اَمِچِر هست و هم اَمِتِر
Amateur is the opposite of Professional
amateur ( عمومی )
واژه مصوب: غیرحرفه‏ای
تعریف: کسی که کاری را از روی علاقه انجام دهد و شغل اصلی او نباشد
Amateur
A person who does something for
pleasure, not for money or as a profession
منبع کتاب 504
ناشی، غیر حرفه ای
اَمِچِر
غیر حرفه ای - ناشی - نا بلد
آماتور
ناشی
مبتدی
غیر حرفه ای
غیر حرفه ای ، آماتور,
not for money or as a profession
کسی که کاری را برای تفریح انجام می دهد، نه برای پول و یا حرفه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس