amass

/əˈmæs//əˈmæs/

معنی: متراکم کردن، توده کردن، گرد اوردن
معانی دیگر: (بیشتر در مورد پول و اطلاعات) توده کردن، انباشتن، گرد آوردن، اندوختن، جمع کردن، کپه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: amasses, amassing, amassed
(1) تعریف: to gather or accumulate for oneself.
مترادف: accumulate, agglomerate, collect, cumulate, gather, pile up
متضاد: distribute
مشابه: acquire, aggregate, assemble, raise, reserve, save, store, store up

- The owner of the steel mills amassed great wealth.
[ترجمه گوگل] صاحب کارخانه های فولاد ثروت زیادی جمع کرد
[ترجمه ترگمان] صاحب کارخانه فولاد ثروت هنگفتی اندوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to gather or collect into a large amount.
مترادف: accumulate, collect, cumulate, gather
مشابه: acquire, agglomerate, aggregate, assemble, heap up, pile, pile up, run up, save, stockpile, store up

- She amassed an impressive collection of rare books.
[ترجمه گوگل] او مجموعه ای چشمگیر از کتاب های کمیاب را جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه مجموعه جالب از کتاب های نایاب رو جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: amassable (adj.), amasser (n.)
• : تعریف: to gather together.
مترادف: assemble, congregate, gather
متضاد: dissipate, separate
مشابه: agglomerate, aggregate, collect, mass

- They amassed at the foot of the mountain.
[ترجمه گوگل] در پای کوه جمع شدند
[ترجمه ترگمان] اونا پای کوه جمع شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We have amassed the raw data and are about to begin analysing it.
[ترجمه گوگل]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در شرف شروع تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در حال تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For 25 years, Darwin amassed evidence to support his theories.
[ترجمه گوگل]داروین به مدت 25 سال شواهدی برای حمایت از نظریه های خود جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]داروین به مدت ۲۵ سال شواهدی را برای حمایت از تیوری های خود جمع آوری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She has amassed a huge fortune from her novels.
[ترجمه گوگل]او ثروت هنگفتی از رمان هایش به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]اون ثروت زیادی از رمان هاش جمع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The capitalists amass great wealth by exploiting workers.
[ترجمه گوگل]سرمایه داران با استثمار کارگران به ثروت هنگفتی دست می یابند
[ترجمه ترگمان]سرمایه داران با بهره برداری از کارگران، ثروت زیادی را جمع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The enormous national debt amassed in the last eight years makes all this apparent prosperity nothing but a house of cards.
[ترجمه گوگل]بدهی هنگفت ملی که در هشت سال گذشته انباشته شده است، این همه رفاه ظاهری را چیزی جز خانه ای از کارت نمی سازد
[ترجمه ترگمان]بدهی های عظیم ملی جمع آوری شده در هشت سال گذشته، همه این شکوفایی ظاهری را فقط یک خانه کارت می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. During each war the monopoly capitalists amassed fabulous wealth.
[ترجمه گوگل]در طول هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت افسانه ای جمع می کردند
[ترجمه ترگمان]در طی هر جنگ، سرمایه داران انحصاری ثروت عالی گرد آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They amassed enough evidence to convict her.
[ترجمه گوگل]آنها شواهد کافی برای محکوم کردن او جمع آوری کردند
[ترجمه ترگمان] مدارک کافی برای محکوم کردنش جمع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has amassed a considerable fortune out of trading shares.
[ترجمه گوگل]او ثروت قابل توجهی از معاملات سهام به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]اون سرمایه زیادی برای تجارت جمع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They amassed enough evidence to convict him on six charges.
[ترجمه گوگل]آنها شواهد کافی برای محکوم کردن او به شش اتهام جمع آوری کردند
[ترجمه ترگمان]اونا به اندازه کافی مدارک رو جمع کردن که شش تا شکایت کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He amassed a fortune from silver mining.
[ترجمه گوگل]او ثروتی را از استخراج نقره به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اون یه شانس از معدن نقره جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How had he amassed his fortune?
[ترجمه گوگل]چگونه ثروت خود را جمع کرده بود؟
[ترجمه ترگمان]چطور ثروت خود را جمع کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He amassed a fortune after the war.
[ترجمه گوگل]او بعد از جنگ ثروتی جمع کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از جنگ یه ثروت جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The more money people amass, the more they pay attention to schools and education, a correlation drawn by countless studies.
[ترجمه گوگل]هر چه مردم پول بیشتری جمع کنند، به مدارس و آموزش بیشتر توجه می کنند، این همبستگی توسط مطالعات بی شماری ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]هر چه پول بیشتری کسب کنند، بیشتر به مدارس و آموزش توجه می کنند، و این همبستگی با مطالعات بی شماری صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How did you amass such a fortune?
[ترجمه گوگل]چگونه چنین ثروتی جمع آوری کردید؟
[ترجمه ترگمان]تو از کجا این چنین ثروتی را جمع کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had time to amass a large repertoire of 32 concertos and many dozens of solo works.
[ترجمه گوگل]او زمان داشت تا رپرتوار بزرگی از 32 کنسرتو و ده ها اثر انفرادی جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]او برای گردآوری مجموعه بزرگی از ۳۲ کنسرتو و تعداد زیادی کار تکی وقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متراکم کردن (فعل)
assemble, accumulate, amass, condense, compress, collect, congest, jam

توده کردن (فعل)
stack, cumulate, amass, aggregate, pile, lump, heap, hill, shock, pack, ruck, stockpile

گرد اوردن (فعل)
assemble, amass, collect, compile, troop

انگلیسی به انگلیسی

• hoard; pile; gather
if you amass something such as money, or if it amasses, you gradually get a lot of it.
if people amass somewhere, they gather there in large numbers.

پیشنهاد کاربران

جمع کردن، متراکم کردن، اندوختن
جمع آوری کردن - گردآوری کردن - بدست آوردن - کسب کردن - به ارمغان آوردن
verb
[ obj] : to gather or collect ( something, such as a large amount of money ) especially for yourself
◀️ By the time he was 21, he had already amassed [=accumulated] a great fortune.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ The police are amassing [=gathering] further evidence against him.
They've amassed a wealth of information.
◀️ Indian YouTube Star based in Abu Dhabi whose religious and spiritual singings have a masked her 3. 7 million subscribers and 530 million overall views : ستاره یوتیوب هندی مستقر در ابوظبی که آوازهای مذهبی و معنوی او 3. 7 میلیون مشترک و 530 میلیون بازدید کلی را به ارمغان آورده است.
◀️ As soon as they amassed enough money, they decided to take a trip : به مجرد اینکه پول کافی جمع کردند تصمیم گرفتند به سفر بروند.
◀️ He carefully amassed evidence : او با دقت به گردآوری شواهد و مدارک پرداخت.

به نظرم واژه ی� آماس �به معنای ورم وتوده هم ، همین کلمه است.
to get large amount of something by collecting
فراهم کردن
جمع کردن، اندوختن

بپرس