1. the amalgamation of several large companies
ادغام چندین شرکت بزرگ
2. Amalgamation was the only alternative to going bankrupt.
[ترجمه گوگل]ادغام تنها جایگزین ورشکستگی بود
[ترجمه ترگمان]Amalgamation تنها راه ورشکستگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The association was formed by the amalgamation of several regional environmental organizations.
[ترجمه گوگل]این انجمن با ادغام چندین سازمان محیط زیست منطقه ای تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]این انجمن توسط ادغام چندین سازمان زیست محیطی منطقه ای شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We look towards the amalgamation of some of the neighborhood factories.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال ادغام برخی از کارخانه های محله هستیم
[ترجمه ترگمان]به ادغام بعضی از کارخانه های مجاور نگاه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Athletics South Africa was formed by an amalgamation of two organisations.
[ترجمه گوگل]دو و میدانی آفریقای جنوبی از ادغام دو سازمان تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]آفریقای جنوبی توسط ادغام دو سازمان تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The company began as an amalgamation of small family firms.
[ترجمه گوگل]این شرکت به عنوان ادغام شرکت های کوچک خانوادگی شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت شروع به ادغام شرکت های کوچک خانوادگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The aim of the amalgamation was a national red breed combining high milk production with good muscular development.
[ترجمه گوگل]هدف از ادغام یک نژاد قرمز ملی بود که تولید شیر بالا را با رشد عضلانی خوب ترکیب می کرد
[ترجمه ترگمان]هدف از این ادغام، تولید یک نژاد قرمز ملی با ترکیب تولید شیر با رشد عضلانی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Amalgamation has been approached with caution, however, as it would hasten depopulation.
[ترجمه گوگل]با این حال، ادغام با احتیاط انجام شده است، زیرا کاهش جمعیت را تسریع می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، amalgamation با احتیاط نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The amalgamation has also helped Marsden tackle head-on the problem of cutting internal overheads.
[ترجمه گوگل]این ادغام همچنین به مارسدن کمک کرده است تا با مشکل کاهش هزینه های داخلی مقابله کند
[ترجمه ترگمان]این ادغام همچنین به حل مشکل سر حل مشکلات داخلی کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The adoption of sports ind ustrial amalgamation depends on the local industrial structure and resource.
[ترجمه گوگل]پذیرش ادغام ورزش و صنعت کشاورزی به ساختار و منابع صنعتی محلی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]اتخاذ ورزش از لحاظ ورزشی به ساختار و منابع صنعتی محلی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Leaderette: The cultural conflict and amalgamation of different regions resulted from the economic globalization makes the problem of cultural self-knowledge increasingly conspicuous.
[ترجمه گوگل]Leaderette: تضاد فرهنگی و ادغام مناطق مختلف ناشی از جهانی شدن اقتصادی، مشکل خودشناسی فرهنگی را بیش از پیش آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]Leaderette: مناقشه فرهنگی و ادغام مناطق مختلف منجر به جهانی شدن اقتصادی می شود که باعث می شود مساله خود دانش فرهنگی به طور فزاینده ای مشهود باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After 1980s, the content amalgamation of professional and specialized subjects changed the opposability between them. The structure of teacher education cour. . .
[ترجمه گوگل]پس از دهه 1980، ادغام محتوایی موضوعات حرفه ای و تخصصی، تضاد بین آنها را تغییر داد ساختار دوره تربیت معلم
[ترجمه ترگمان]پس از دهه ۱۹۸۰، ادغام محتوای موضوعات تخصصی و تخصصی فضای بازی بین آن ها را تغییر داد ساختار هنر آموزش معلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Religion and art has the relation of amalgamation from each other.
[ترجمه گوگل]دین و هنر نسبت تلفیق با یکدیگر دارند
[ترجمه ترگمان]دین و هنر رابطه ادغام از یکدیگر را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The amalgamation of SRS technique and real-time signal analysis technique gives birth to advanced shock test real-time control system and this system replaces quickly the common method and technique.
[ترجمه گوگل]ادغام تکنیک SRS و تکنیک تجزیه و تحلیل سیگنال بلادرنگ باعث ایجاد سیستم کنترل زمان واقعی تست شوک پیشرفته می شود و این سیستم به سرعت جایگزین روش و تکنیک رایج می شود
[ترجمه ترگمان]ادغام تکنیک SRS و تکنیک آنالیز سیگنال به زمان واقعی، سیستم کنترل بلادرنگ را به دنیا می آورد و این سیستم به سرعت روش و تکنیک متداول را جایگزین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید