always

/ˈɒˌlwez//ˈɔːlweɪz/

معنی: همیشه، همواره، همه وقت
معانی دیگر: پیوسته، مداوما، بی وقفه، در هر موقع، به دلخواه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: without stopping; forever.
مترادف: constantly, continually, continuously, ever, forever, incessantly, perpetually, repeatedly, unceasingly
متضاد: never
مشابه: eternally, evermore, regularly

- We will not always be here, but the universe will.
[ترجمه parsa] ما همواره در اینجا نخواهیم بود؛اما جهان خواهد بود
|
[ترجمه 09] ما همیشه در اینجا ( زمین ) نمی مانیم ، اما جهان باپرجا خواهدبود
|
[ترجمه مریم] ما همیشه در این دنیا نخواهیم ماند ، اما جهان خواهد ماند
|
[ترجمه میثم] همیشه در ذهنمی
|
[ترجمه ao] شاید همیشه این جا نباشیم⚰️ اما جهان وجود دارد🌌
|
[ترجمه گوگل] ما همیشه اینجا نخواهیم بود، اما جهان هستی خواهد بود
[ترجمه ترگمان] ما همیشه اینجا نخواهیم بود، اما جهان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: without alteration or deviation; invariably.
مترادف: consistently, constantly, invariably
متضاد: never
مشابه: inevitably

- He always orders a steak when we eat here.
[ترجمه ao] هر وقت اینجا غذا میخوریم استیک🥩 سفارش میده
|
[ترجمه گوگل] او همیشه وقتی اینجا غذا می خوریم استیک سفارش می دهد
[ترجمه ترگمان] وقتی اینجا غذا می خوریم، همیشه یه استیک سفارش میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We always visited our grandparents on Christmas Day.
[ترجمه گوگل] ما همیشه در روز کریسمس به دیدار پدربزرگ و مادربزرگ خود می رفتیم
[ترجمه ترگمان] ما همیشه در روز کریسمس پدر بزرگ و مادر بزرگ خود را ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: at any time; in any event.
مترادف: anytime

- You can always leave.
[ترجمه گوگل] شما همیشه می توانید ترک کنید
[ترجمه ترگمان] همیشه میتونی از اینجا بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. always changing
دایما در حال تغییر

2. always follow the (golden) mean!
همیشه میانه روی کن !

3. always have an alternative plan because the original one may prove impractical
همیشه یک نقشه ی ثانوی داشته باش چون ممکن است نقشه ی اصلی عملی نباشد.

4. always ready for an excuse
همیشه منتظر بهانه

5. always take the straight road!
همیشه صراط مستقیم را برگزین !

6. always tell the truth
همیشه راست بگو.

7. always put your best foot forward
همیشه ویژگی های خوب خود را مورد تاکید قرار بده

8. akbar always wants to spy into other people's private affairs
اکبر همیشه می خواهد از کارهای خصوصی دیگران سر در بیاورد.

9. blood always demands revenge
خونریزی همیشه انتقام می طلبد.

10. cyrus always steers the conversation into subjects in which he is interested
سیروس همیشه صحبت را به مطالب مورد علاقه ی خودش می کشاند.

11. he always apes his teacher
او همیشه ادای معلمش را در می آورد.

12. he always comes late
او همیشه دیر می آید.

13. he always keeps to his own room
او همیشه در اتاق خودش است.

14. he always mispronounces his "th" and his "w"
او همیشه th و w را عوضی تلفظ می کند.

15. he always pronounces my name wrong
او همیشه نام مرا عوضی تلفظ می کند.

16. he always trades at this store
او همیشه از این فروشگاه خرید می کند.

17. he always treated us kindly
او همیشه با ما مهربانانه رفتار می کرد.

18. he always uses his father as a crutch
او همیشه به پدرش تکیه می کند.

19. he always wears outlandish clothes
او همیشه لباس های عجیب و غریبی می پوشد.

20. i always deal with this company
من همیشه با این شرکت معامله می کنم.

21. i always fly with iran air
من همیشه با ایران ایر پرواز می کنم.

22. i always get butterflies before an exam
من همیشه قبل از امتحان دلهره دارم.

23. i always hear the latest rumors from him
همیشه آخرین شایعات را از او می شنوم.

24. i always roll up my shirt sleeves
من همیشه آستین پیراهنم را بالا می زنم.

25. it always rains when the wind sits in the west
همیشه وقتی که باد از سمت غرب می وزد باران می آید.

26. i've always told you the truth and have never been dishonest with you
همیشه به تو راست گفته و هرگز به تو نارو نزده ام.

27. she always boasts about her trips
او همیشه درباره ی سفرهای خود لاف می زند.

28. she always buys brand-name clothes
او همیشه لباس های مارک معروف می خرد.

29. she always crows about her children's achievements
او همیشه درباره ی موفقیت های بچه هایش پز می دهد.

30. she always deferred to the wishes of her husband
او همیشه تسلیم خواسته ی شوهرش بود.

31. she always dreamed of a long cruise on a luxury ship
او همیشه خواب یک سفر طولانی در یک کشتی مجلل را می دید.

32. she always fainted at the sight of blood
او همیشه با دیدن خون غش می کرد.

33. she always puts self first
او همیشه خویشتن را ارجح می شمارد.

34. she always took her own brother's part
او همیشه طرف برادر خودش را می گرفت.

35. she always warmed toward anyone who praised her children
همیشه نسبت به کسانی که از بچه هایش تعریف می کردند ملاطفت می کرد.

36. she always wears odd clothes
او همیشه لباس های غیرعادی می پوشد.

37. she'd always be crabbing without cause
همیشه بدون علت ترشرویی می کرد.

38. they always like to come here of an evening
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند.

39. they always travel separately
آنها همیشه جدا از هم مسافرت می کنند.

40. we always get value for money in that shop
در آن مغازه همیشه (با پولمان) کالای مرغوب گیر می آوریم.

41. we always observed birthdays
ما همیشه زاد روزها را جشن می گرفتیم.

42. we always tune in to tehran radio to hear the news
ما همیشه برای شنیدن اخبار،رادیو تهران را می گیریم.

43. you always misspell my name!
تو همیشه اسم مرا غلط می نویسی !

44. you'll always be in my heart
همیشه در دلم جای خواهی داشت.

45. you're always cadging cigarettes from me! why don't you buy your own?
همیشه از من سیگار می گیری ! چرا خودت نمی خری ؟

46. you're always late!
تو همیشه دیر می کنی !

47. cream always comes to the top
سرشیر همیشه روی شیر جمع می شود،آدم برجسته همیشه رو می آید

48. ahmad is always ready to put the blame on others
احمد همیشه آماده است که تقصیر را به گردن دیگران بیاندازد.

49. fashion is always in a state of flux
مد همیشه در حال تغییر است.

50. he had always felt misunderstood by his parents
او همیشه احساس کرده بود که والدینش او را درک نمی کنند.

51. he has always been a follower rather than a leader
او همیشه دنباله رو بوده است نه پیشگام.

52. he has always been ardently pro-french
او همیشه طرفدار پر وپا قرص فرانسه بوده است.

53. he has always been working against me
او همیشه علیه من اقدام کرده است.

54. he has always envied others' good luck
او همیشه به نیکبختی دیگران غبطه خورده است.

55. he has always espoused extremist ideas
او همیشه از عقاید افراطی هواداری کرده است.

56. he has always proceeded in blithe ignorance
او همیشه با بی اطلاعی لاقیدانه ای کار کرده است.

57. he is always antsy before the examinations
همیشه پیش از امتحانات کک به تنبانش می افتد.

58. he is always bitching about the weather
او همیشه از هوای بد غر می زند.

59. he is always cadging off relatives and friends
او همیشه در حال کلاشی از فامیل و دوستان است.

60. he is always considerate of others
او همیشه رعایت حال دیگران را می کند.

61. he is always forward in helping others
او همیشه مشتاق کمک به دیگران است.

62. he is always in motion
او همیشه در جنب و جوش است.

63. he is always in the thick of it
او همیشه در کشاکش است.

64. he is always lamenting the lack of freedom
او همیشه از فقدان آزادی می نالد.

65. he is always mooching money from his rich uncle
او همیشه از عموی پولدارش پول تلکه می کند.

66. he is always spouting shakespeare
همه اش درباره ی شکسپیر درفشانی می کند.

67. he is always toadying to important people
او همیشه تملق مردم متنفذ را می گوید.

68. he is always trying to foist his ideas on others
او همیشه می کوشد عقاید خود را به دیگران بقبولاند.

69. he is always up on the news
او همیشه از اخبار مطلع است.

70. he is always up to some mischief
او همیشه در حال شیطنت است.

مترادف ها

همیشه (قید)
ay, aye, evermore, still, always, ever

همواره (قید)
on, always, ever

همه وقت (قید)
always

انگلیسی به انگلیسی

• constantly, without stopping
you use always to say that something is done all the time, or is the case all the time.
you can also use always to say that something will continue to be done, or will continue to be the case at all times in the future.
if you say that someone can always take a particular course of action, you mean that they will have the opportunity to try it later if other methods are unsuccessful.

پیشنهاد کاربران

همیشه، تمام وقت، پیوسته و . . .
پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همواره، پشت سرهم، بی امان، بی مکث، بدون توقف، بی وقفه، یک نفس، دائم، [به طور] پیوسته، اتصالاً، بدون انقطاع، همه روزه، همیشه، شبانه روز، شب همه شب، روزاشب.
در هر فرصتی.
همیشه
مثال: She always goes for a walk in the morning.
او همیشه صبح ها پیاده روی می کند.
درصد قیدهای تکرار:
NEVER: 0%
HARDLY EVER: 10%
RARELY: 20%
SELDOM: 30%
OCCASIONALLY: 40%
SOMETIMES: 50%
OFTEN: 60%
FREQUENTLY: 70%
GENERALLY: 80%
USUALLY: 90%
ALWAYS: 100%
ابدی، همیشگی
درهمه حال
قید always به معنای همیشه
قید always به معنای همیشه یک قید زمان است که برای کارها یا چیزهایی استفاده می شود که بیشترین تکرار را دارند. وقتی قید always را استفاده می کنیم یعنی آن کار یا چیز در همه زمان ها انجام می شود.
منبع: سایت بیاموز
Always be good
همیشه خوب باشه
همیشه خوب بودن
They will always be gathered around nature
Her son and mother love my sister
Her father - in - law will later regret that my sister is his bride. The man is a very good man and the reason for agreeing to this marriage will be because of my father.
...
[مشاهده متن کامل]

My sister does not have a sincere relationship with her father - in - law, and the cold and distance are determined by my sister. My sister only says Baba, Baba is only my father.
Her father - in - law says she would love to be like her older sister, but she can't
That girl is not like that, her daughter is better than this
Then another bride comes from that city and she will love that bride
What can I say ( how my father - in - law will be ) does not care about brides at all
I love Moses and I respect him
I'm afraid that it's ice, that is, they do not talk to me or do not want me to be his bride now.
Until now, my father had to express his desire to be informed
انها همیشه جمع خواهند بوددر گردش طبیعت گردی
پسر و مادرش خواهرم رو دوست دارند
پدر شوهرش بعد پشیمان خواهد شد که خواهرم عروسش هست مرد خیلی ادم خوبی هست و دلیل موافق این ازدواج بخاطر پدرم خواهد بود
خواهرم به پدرشوهرش رابطه صمیمانه ی ندارد و سرد و فاصله توسط خواهرم مشخص هست خواهرم فقط بابا میگه بابا فقط پدرم خودم
پدر شوهرش میگه خیلی دوست داره مثل خواهر بزرگش باشه اما نمیتونه
اون دختر اینجوری نیست اون دخترش نسبت به این خوبه
بعد یک عروس دیگه از اون شهر میاره و اون عروس رو دوست خواهد داشت
من چی بگم ( پدر شوهرم چطوری خواهد بود ) اصلا عروس ها رو اهمیت قائل نیست
موسی دوستش داره برام مورد احترام هست
هراس فکری دارم یخ هست یعنی با من حرف نمیزند یا الان نمیخواد من عروسش باشم اصلا براش مهم نیستم چرا با بابام رابطه دوستانه صمیمی نداره
تا الان باید بابام رو در جریان طالب بودنشون ابراز میکرد
قرار ما این بود پدرم اون شهر رفتنی پدرت با پدرم حضوری صحبت کند این صحبت تلفنی نیست گفتی
خیلی کار زشتی هست پدرم در جریان بود و هست

My child wants to be like his father
That's why he loves his mother so much
In the game, if you always with Mohammad Mehdi, do you neglect one of your sons and leave the authority of love to me?
...
[مشاهده متن کامل]

Mohammad Mehdi with his mother
Amir Mohammad with you
بچه ام دوست داره مثل پدرش باشه
برای همین مامانش رو خیلی دوست داره
تو بازی اگر همیشه با محمد مهدی جفت بشین از یکی پسرت غافل میشی اختیار عشق رو به من واگذار میکنی؟
محمد مهدی با مامانش
امیر محمد با تو
سرزنش نکن ( دوست داره مامانش رو حالا یکم بیشتر دوست داره خب بچه ام آرمانگرایی هست قلبش بزرگه محبت عشقش هم زیادهست )

همیشه - همه وقت
همیشه
He hugs me and kisses me on the body
We felt each other touching my body with my loving hands
We had a long kiss on the lips with love and lust
I sat on his feet with coquettishness, put my hand on his masculine chest and stimulated him.
...
[مشاهده متن کامل]

As always Like always
He hugged me many times and took me to the bedroom with laughter and mischief
در آغوش خود میفشاند و بوسه لب خود را به روی تنم مینشاند
همدیگرو حس میکردیم تنم را با دستان پر از مهر خود لمس میکرد
عاشقانه بوسه لب طولانی را با عشق و شهوت باهم داشتیم
در روی پاهایش با عشوه مینشستم دست رو سینه ی مردانه او میگذاشتم و تحریکش میکردم
مثل همیشه مثل همیشه
بارها من را در آغوش میگرفت و با خنده و شیطنک به اتاق خواب میبرد

همیشه
I am always by your side
Without you knowing and not knowing
Me look at your beautiful face, which is the creator god of goodness, with a kiss of gentle love on your lips, thank you and greetings
...
[مشاهده متن کامل]

من همیشه در کنار تو هستم
بی آنکه بدانی و ندانی
من با بوسه ای از عشق لطیف بر لبانت ، به صورت زیبای تو که از آفریدگار ( خالق ) نیکوهاست مینگرم و شکر و درود میسرایم

همیشه/هر زمان
I have always taken iron tablets ( Folic Acid ) and pills and I have no shortage of them. I still take iron pills. We reach a positive result
هر زمان مصرف از تغذیه و قرص آهن داشتم و کمبود در این موارد ندارم الان هم مصرف قرص اهن هنوز دارم. به نتیجه مثبت میرسیم
...
[مشاهده متن کامل]

مکمل های خارجی ویتامن مو و پوست هم استفاده شده است

I will always love you and stay with you in all circumstances
من همیشه در هر شرایطی تا اخر عمرم دوستت خواهم داشت و در کنارت خواهم بود
هماره
I'm always studying
من همیشه در حال مطالعه هستم🌟〽️
همیشه
every time
هر زمان
فور اور همیشه همیشگی ابدی بی نهایت
All the time
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس