1. always changing
دایما در حال تغییر
2. always follow the (golden) mean!
همیشه میانه روی کن !
3. always have an alternative plan because the original one may prove impractical
همیشه یک نقشه ی ثانوی داشته باش چون ممکن است نقشه ی اصلی عملی نباشد.
4. always ready for an excuse
همیشه منتظر بهانه
5. always take the straight road!
همیشه صراط مستقیم را برگزین !
6. always tell the truth
همیشه راست بگو.
7. always put your best foot forward
همیشه ویژگی های خوب خود را مورد تاکید قرار بده
8. akbar always wants to spy into other people's private affairs
اکبر همیشه می خواهد از کارهای خصوصی دیگران سر در بیاورد.
9. blood always demands revenge
خونریزی همیشه انتقام می طلبد.
10. cyrus always steers the conversation into subjects in which he is interested
سیروس همیشه صحبت را به مطالب مورد علاقه ی خودش می کشاند.
11. he always apes his teacher
او همیشه ادای معلمش را در می آورد.
12. he always comes late
او همیشه دیر می آید.
13. he always keeps to his own room
او همیشه در اتاق خودش است.
14. he always mispronounces his "th" and his "w"
او همیشه th و w را عوضی تلفظ می کند.
15. he always pronounces my name wrong
او همیشه نام مرا عوضی تلفظ می کند.
16. he always trades at this store
او همیشه از این فروشگاه خرید می کند.
17. he always treated us kindly
او همیشه با ما مهربانانه رفتار می کرد.
18. he always uses his father as a crutch
او همیشه به پدرش تکیه می کند.
19. he always wears outlandish clothes
او همیشه لباس های عجیب و غریبی می پوشد.
20. i always deal with this company
من همیشه با این شرکت معامله می کنم.
21. i always fly with iran air
من همیشه با ایران ایر پرواز می کنم.
22. i always get butterflies before an exam
من همیشه قبل از امتحان دلهره دارم.
23. i always hear the latest rumors from him
همیشه آخرین شایعات را از او می شنوم.
24. i always roll up my shirt sleeves
من همیشه آستین پیراهنم را بالا می زنم.
25. it always rains when the wind sits in the west
همیشه وقتی که باد از سمت غرب می وزد باران می آید.
26. i've always told you the truth and have never been dishonest with you
همیشه به تو راست گفته و هرگز به تو نارو نزده ام.
27. she always boasts about her trips
او همیشه درباره ی سفرهای خود لاف می زند.
28. she always buys brand-name clothes
او همیشه لباس های مارک معروف می خرد.
29. she always crows about her children's achievements
او همیشه درباره ی موفقیت های بچه هایش پز می دهد.
30. she always deferred to the wishes of her husband
او همیشه تسلیم خواسته ی شوهرش بود.
31. she always dreamed of a long cruise on a luxury ship
او همیشه خواب یک سفر طولانی در یک کشتی مجلل را می دید.
32. she always fainted at the sight of blood
او همیشه با دیدن خون غش می کرد.
33. she always puts self first
او همیشه خویشتن را ارجح می شمارد.
34. she always took her own brother's part
او همیشه طرف برادر خودش را می گرفت.
35. she always warmed toward anyone who praised her children
همیشه نسبت به کسانی که از بچه هایش تعریف می کردند ملاطفت می کرد.
36. she always wears odd clothes
او همیشه لباس های غیرعادی می پوشد.
37. she'd always be crabbing without cause
همیشه بدون علت ترشرویی می کرد.
38. they always like to come here of an evening
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند.
39. they always travel separately
آنها همیشه جدا از هم مسافرت می کنند.
40. we always get value for money in that shop
در آن مغازه همیشه (با پولمان) کالای مرغوب گیر می آوریم.
41. we always observed birthdays
ما همیشه زاد روزها را جشن می گرفتیم.
42. we always tune in to tehran radio to hear the news
ما همیشه برای شنیدن اخبار،رادیو تهران را می گیریم.
43. you always misspell my name!
تو همیشه اسم مرا غلط می نویسی !
44. you'll always be in my heart
همیشه در دلم جای خواهی داشت.
45. you're always cadging cigarettes from me! why don't you buy your own?
همیشه از من سیگار می گیری ! چرا خودت نمی خری ؟
46. you're always late!
تو همیشه دیر می کنی !
47. cream always comes to the top
سرشیر همیشه روی شیر جمع می شود،آدم برجسته همیشه رو می آید
48. ahmad is always ready to put the blame on others
احمد همیشه آماده است که تقصیر را به گردن دیگران بیاندازد.
49. fashion is always in a state of flux
مد همیشه در حال تغییر است.
50. he had always felt misunderstood by his parents
او همیشه احساس کرده بود که والدینش او را درک نمی کنند.
51. he has always been a follower rather than a leader
او همیشه دنباله رو بوده است نه پیشگام.
52. he has always been ardently pro-french
او همیشه طرفدار پر وپا قرص فرانسه بوده است.
53. he has always been working against me
او همیشه علیه من اقدام کرده است.
54. he has always envied others' good luck
او همیشه به نیکبختی دیگران غبطه خورده است.
55. he has always espoused extremist ideas
او همیشه از عقاید افراطی هواداری کرده است.
56. he has always proceeded in blithe ignorance
او همیشه با بی اطلاعی لاقیدانه ای کار کرده است.
57. he is always antsy before the examinations
همیشه پیش از امتحانات کک به تنبانش می افتد.
58. he is always bitching about the weather
او همیشه از هوای بد غر می زند.
59. he is always cadging off relatives and friends
او همیشه در حال کلاشی از فامیل و دوستان است.
60. he is always considerate of others
او همیشه رعایت حال دیگران را می کند.
61. he is always forward in helping others
او همیشه مشتاق کمک به دیگران است.
62. he is always in motion
او همیشه در جنب و جوش است.
63. he is always in the thick of it
او همیشه در کشاکش است.
64. he is always lamenting the lack of freedom
او همیشه از فقدان آزادی می نالد.
65. he is always mooching money from his rich uncle
او همیشه از عموی پولدارش پول تلکه می کند.
66. he is always spouting shakespeare
همه اش درباره ی شکسپیر درفشانی می کند.
67. he is always toadying to important people
او همیشه تملق مردم متنفذ را می گوید.
68. he is always trying to foist his ideas on others
او همیشه می کوشد عقاید خود را به دیگران بقبولاند.
69. he is always up on the news
او همیشه از اخبار مطلع است.
70. he is always up to some mischief
او همیشه در حال شیطنت است.