alternator

/ˈɒltərˌnetər//ˈɔːltəneɪtə/

معنی: الترناتور، تناوبگر، متناوب ساز، دستگاه تولید برق متناوب
معانی دیگر: مولد برق دارای جریان متناوب، ژنراتور متناوب، دینامو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a generator which produces alternating electrical current.

جمله های نمونه

1. The alternator, which should have been recharging it during the flight, for some reason wasn't.
[ترجمه گوگل]دینام که باید در طول پرواز آن را شارژ می کرد، به دلایلی اینطور نبود
[ترجمه ترگمان]آلترناتور که باید در حین پرواز دوباره شارژ می شد، به دلایلی این کار را نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An inductor alternator is a special kind of synchronous generator in which Both the field and the output winding are on the stator.
[ترجمه گوگل]دینام سلف نوع خاصی از ژنراتور سنکرون است که در آن هم میدان و هم سیم پیچ خروجی روی استاتور قرار دارند
[ترجمه ترگمان]آلترناتور سلف نوعی از ژنراتور سنکرون است که در آن هر دو میدان و سیم پیچ خروجی در استاتور قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The diode damage of automobile alternator should cut off its current passage.
[ترجمه گوگل]آسیب دیود دینام خودرو باید عبور جریان آن را قطع کند
[ترجمه ترگمان]آسیب دیود آلترناتور خودرو باید مسیر فعلی خود را قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Loose belts affect the water pump, alternator, power steering, and air conditioner.
[ترجمه گوگل]تسمه های شل بر پمپ آب، دینام، فرمان برقی و کولر تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]کمربندهای رها بر پمپ آب، آلترناتور، فرمان اتومبیل و نرم کننده هوا تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Special regulator for alternator batteryless designed by Prestolite.
[ترجمه گوگل]رگولاتور مخصوص بدون باتری دینام که توسط Prestolite طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]تنظیم کننده ویژه آلترناتور که توسط Prestolite طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several typical forming processes of alternator pole were briefly explained.
[ترجمه گوگل]چندین فرآیند شکل‌دهی معمولی قطب دینام به طور خلاصه توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]چندین فرآیند تشکیل یک قطب آلترناتور به طور خلاصه توضیح داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This circuit consists of the battery, alternator ( or generator ).
[ترجمه گوگل]این مدار از باتری، دینام (یا ژنراتور) تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این مدار شامل باتری، آلترناتور (یا ژنراتور)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 42V brushless alternator is designed which is the key part of the system. The excitation rotor and armature winding are redesigned to satisfy the 42V system and increase the efficiency.
[ترجمه گوگل]دینام 42 ولت براشلس طراحی شده است که بخش کلیدی سیستم است روتور تحریک و سیم‌پیچ آرمیچر برای ارضای سیستم 42 ولت و افزایش راندمان دوباره طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]آلترناتور ۴۲ V بدون جاروبک، طراحی شده است که بخش کلیدی سیستم است روتور تحریک و سیم پیچ آرماتور مجددا طراحی می شوند تا سیستم ۴۲ V را ارضا کنند و کارایی را افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Picopulse company re-manufactured in Auto Alternator and Starter had 15 years experience. She also can expert in reman the parts as per the vendee's requirements.
[ترجمه گوگل]شرکت Picopulse تولید مجدد در دینام و استارت خودکار دارای 15 سال تجربه بود او همچنین می تواند در تعمیر قطعات بر اساس نیازهای فروشنده متخصص باشد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در آلترناتور خودرو تولید مجدد شد و Starter ۱۵ سال تجربه داشت او همچنین می تواند در reman قطعات طبق الزامات vendee متخصص باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Three phase bridge rectifier for motor vehicle alternator is the key component of motor vehicle.
[ترجمه گوگل]یکسو کننده پل سه فاز برای دینام وسایل نقلیه موتوری جزء کلیدی وسیله نقلیه موتوری است
[ترجمه ترگمان]یکسوساز پل سه فازی برای آلترناتور خودرو، مولفه کلیدی وسیله نقلیه موتوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Self - excited alternator, which is not capable for enduring short circuit current.
[ترجمه گوگل]دینام خود تحریک شده که قادر به تحمل جریان اتصال کوتاه نیست
[ترجمه ترگمان]آلترناتور هیجان زده که قادر به تحمل جریان اتصال کوتاه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This device is specially developed to check the alternator collector ring performance.
[ترجمه گوگل]این دستگاه به طور ویژه برای بررسی عملکرد حلقه کلکتور دینام ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور خاص برای کنترل عملکرد حلقه جمع کننده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This alternator requires 9 of each variety.
[ترجمه گوگل]این دینام از هر رقم 9 عدد نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این آلترناتور به ۹ تن از انواع دیگر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We want to buy Alternator, if you can supply, please contact us!
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم دینام بخریم، اگر می توانید تهیه کنید، لطفا با ما تماس بگیرید!
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم آلترناتور را خریداری کنیم، اگر شما بتوانید آن را تامین کنید، لطفا با ما تماس بگیرید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الترناتور (اسم)
alternator

تناوب گر (اسم)
alternator

متناوب ساز (اسم)
alternator

دستگاه تولید برق متناوب (اسم)
alternator

تخصصی

[سینما] الترناتور/تناوبگر
[برق و الکترونیک] مولد جریان متناوب ( آلترناتور )
[مهندسی گاز] مولد جریان متناوب

انگلیسی به انگلیسی

• generator of an alternating current
an alternator is a device, used especially in a car, that creates an electrical current that changes direction as it flows.

پیشنهاد کاربران

✍️آلترناتور /دینام یک دستگاه مکانیکی است که در وسایل نقلیه و ماشین آلات دیگر برای تولید انرژی الکتریکی از انرژی مکانیکی استفاده می شود. این دستگاه انرژی مکانیکی چرخشی را به انرژی الکتریکی جریان متناوب ( AC ) تبدیل می کند که برای تأمین برق سیستم های الکتریکی وسیله نقلیه و شارژ باتری مورد استفاده قرار می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

👈مترادف؛ Generator, dynamo, AC generator, electrical generator.
👇مثال؛
Automotive: "The mechanic checked the alternator to ensure it was properly charging the car’s battery. " 🚗🔧
Industrial Use: "The alternator in the wind turbine converts mechanical energy from the wind into electrical energy. " 🌬️🔌
Boat Systems: "Marine alternators are crucial for providing power to boats' electrical systems while at sea. " 🚤⚡

alternator
دینام
alternator
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alternate
اسم ( noun ) : alternate / alternation / alternative / alternator
صفت ( adjective ) : alternate / alternative
قید ( adverb ) : alternately / alternatively
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

alternator ( فیزیک )
واژه مصوب: مولد جریان متناوب
تعریف: مولدی که جریان الکتریکی متناوب تولید کند
دینام ماشین

بپرس