alternation

/ˈɒltərˌneʃn̩//ˌɔːlˈtəˈneɪʃn̩/

معنی: تناوب، یک درمیانی، نوبت
معانی دیگر: وارگی، (زبان شناسی) جایگزینی، دگرگونی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of alternating.

(2) تعریف: repeated interchange or succession; continuous rotation.

جمله های نمونه

1. alternation of day and night
وارگی (تناوب) شب و روز

2. the alternation of left-wing and right-wing governments
یک در میانی دولت های دست راستی و دست چپی

3. The alternation of sun and snow continued for the rest of our holiday.
[ترجمه گوگل]تناوب آفتاب و برف تا پایان تعطیلات ما ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]تناوب آفتاب و برف برای بقیه ایام تعطیل نیز ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One guess is that they work in strict alternation, perhaps in obedience to a monthly nerve signal from the brain.
[ترجمه گوگل]یک حدس این است که آنها در تناوب شدید کار می کنند، شاید در اطاعت از یک سیگنال عصبی ماهانه از مغز
[ترجمه ترگمان]یک حدس این است که آن ها در عوض در اطاعت از یک سیگنال عصبی ماهیانه از مغز کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is the suffering of ambivalence: the murderous alternation between bitter resentment and raw-edged nerves and blissful gratification and tenderness.
[ترجمه گوگل]این رنج دوسوگرایی است: تناوب مرگبار بین کینه تلخ و اعصاب خام و لذت و لطافت سعادتمندانه
[ترجمه ترگمان]این رنج ناشی از دمدمی خویی است: تناوبی میان خشم تلخ و اعصاب خرد شده و لذت و لطافت لذت بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The resultant pattern, therefore, is a constant alternation of mood.
[ترجمه گوگل]بنابراین، الگوی حاصل، یک تناوب دائمی خلق و خوی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین الگوی حاصل، تناوب ثابتی از حالت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The absence of alternation also has consequences for the governing elite.
[ترجمه گوگل]عدم تناوب نیز پیامدهایی برای نخبگان حاکم دارد
[ترجمه ترگمان]عدم تغییر نیز پیامدهایی برای نخبگان حاکم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Colour and stucture extraction is made by alternation of pumping over.
[ترجمه گوگل]استخراج رنگ و ساختار با متناوب پمپاژ انجام می شود
[ترجمه ترگمان]استخراج رنگ و رنگ توسط تناوب پمپاژ به سمت بالا گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The different interlacement and alternation of all above four kinds of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه گوگل]درهم آمیختگی و تناوب هر چهار نوع سرعت ریتم بالا، ریتم روایت داستانی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب هر چهار نوع آهنگ موزون ریتم روایت را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The direct evidence of temperature alternation is provided by the assemblages and density variation of planktonic foraminifer, calcium micro-fossil in the palaeo-ocean.
[ترجمه گوگل]شواهد مستقیم تناوب دما توسط مجموعه ها و تغییرات چگالی روزن داران پلانکتون، میکرو فسیل کلسیم در اقیانوس دیرین ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]شواهد مستقیم جایگزینی دما با استفاده از نوسانات و تراکم غلظت of foraminifer، fossil کلسیم در اقیانوس palaeo ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the alternation of wetting - dry sulfate corrosion environment, the Portland cement concrete is not suitably used.
[ترجمه گوگل]در تناوب محیط خوردگی سولفات تر و خشک، بتن سیمانی پرتلند به درستی استفاده نمی شود
[ترجمه ترگمان]در تناوب فرسایش مرطوب سولفات خشک، بتون سیمان پورتلند به طور مناسبی مورد استفاده قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These modifications include the chemical alternation of the bases.
[ترجمه گوگل]این تغییرات شامل تناوب شیمیایی پایه ها می شود
[ترجمه ترگمان]این تغییرات شامل تناوب شیمیایی پایه ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alternation of sexual and parthenogenic generations, as in some aphids.
[ترجمه گوگل]تناوب نسل های جنسی و پارتنوژن، مانند برخی از شته ها
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال در برخی از شته ها، هزاران نسل روابط جنسی و parthenogenic وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. List the three variations on alternation of generations in plants.
[ترجمه گوگل]سه تغییر در مورد تناوب نسل در گیاهان را فهرست کنید
[ترجمه ترگمان]این سه متغیر را در تناوب نسل ها در گیاهان فهرست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Based on Tchebycheff's alternation theorem, an improvement is made on Remes's algorithm, thus allowing a better geometric interpretation and a simpler calculation of the algorithm.
[ترجمه گوگل]بر اساس قضیه تناوب Tchebycheff، بهبودی در الگوریتم Remes ایجاد شده است، بنابراین امکان تفسیر هندسی بهتر و محاسبه ساده‌تر الگوریتم را فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]براساس قضیه تناوبی Tchebycheff، یک بهبود در الگوریتم Remes ایجاد می شود، بنابراین تفسیر هندسی بهتر و محاسبه ساده تر الگوریتم را میسر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تناوب (اسم)
shift, alternation, frequency, periodicity, intermittence, frequence, frequentation

یک درمیانی (اسم)
alternation

نوبت (اسم)
shift, period, round, turn, alternation, periodicity, intermittence, innings, heat, tour, reprise

تخصصی

[برق و الکترونیک] تناوب یک نیم چرخه ی « ای سی»، شامل رفت و برگشت کامل ولتاژ یا جریان در یک جهت . در تغذیه ی « ای سی» 50 هرتزی، یکصد تناوب در هر ثانیه وجود دارد .
[ریاضیات] ترکیب فصلی

انگلیسی به انگلیسی

• interchanging, taking turns, rotation, substitution

پیشنهاد کاربران

به مغازه تعمیرات و تغییرات لباس هم گفته میشه
تغییر، اصلاح
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alternate
اسم ( noun ) : alternate / alternation / alternative / alternator
صفت ( adjective ) : alternate / alternative
قید ( adverb ) : alternately / alternatively
گذار، تغییر
گزینه دیگر

تناوب - امد و رفت
the alternation of the night and day = امد و رفت شب و روز
گذرا
تغییر. Memory alternation تغییر حافظه

بپرس