alternately


بطورمتناوب، یک درمیان

جمله های نمونه

1. drought and deluge happened alternately
خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می داد.

2. He felt alternately hot and cold with anxiety.
[ترجمه گوگل]او به طور متناوب با اضطراب احساس گرما و سرما می کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی احساس گرما و سرما می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The baby alternately dozed and puddled.
[ترجمه گوگل]نوزاد به تناوب چرت می زد و آب می زد
[ترجمه ترگمان]بچه گاه چرت می زد و چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film is alternately depressing and amusing.
[ترجمه گوگل]فیلم به طور متناوب افسرده کننده و سرگرم کننده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم به طور متناوب ناراحت کننده و سرگرم کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He could alternately bully and charm people.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست به تناوب مردم را قلدری و جذاب کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات او می توانست قلدر و charm را به یاد بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This movie is by turn ( = alternately ) terrifying and very funny.
[ترجمه گوگل]این فیلم به نوبه خود (= متناوب) وحشتناک و بسیار خنده دار است
[ترجمه ترگمان]این فیلم به نوبه خود (= به طور متناوب)وحشتناک و بسیار مضحک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her life splits in two as she alternately catches or misses the tube home.
[ترجمه گوگل]زندگی او به دو قسمت تقسیم می شود زیرا او متناوب به خانه لوله می رسد یا از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]زندگی او به دو شکل تقسیم می شود، در حالی که به طور متناوب به داخل لوله نگاه می کند و یا آن را از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a witness[Sentence dictionary], courtroom observers described him as alternately charming and evasive.
[ترجمه گوگل]به عنوان شاهد [فرهنگ جملات]، ناظران دادگاه او را به طور متناوب جذاب و گریزان توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]ناظران دادگاه به عنوان شاهد، او را جذاب و طفره آمیز توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here, two camera positions are being used alternately to record a group of friends enjoying a drink in the sun.
[ترجمه گوگل]در اینجا، از دو موقعیت دوربین به طور متناوب برای ضبط گروهی از دوستان در حال لذت بردن از نوشیدنی زیر نور خورشید استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، دو موقعیت دوربین به طور متناوب برای ثبت گروهی از دوستان در حال لذت بردن از یک نوشیدنی در خورشید استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alternately manic and twee, it has, instead, only the ugliness of wilfully arrested adolescence.
[ترجمه گوگل]به طور متناوب شیدایی و توئیت، در عوض، فقط زشتی نوجوانی عمدا دستگیر شده را دارد
[ترجمه ترگمان]در عوض، به جای آن، به جای آن، فقط زشتی of که در سنین بلوغ به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Alternately, the same participative emphasis may be irrelevant in an organization in which power is already widely shared.
[ترجمه گوگل]متناوباً، همین تأکید مشارکتی ممکن است در سازمانی که قدرت در آن به طور گسترده تقسیم شده است، نامربوط باشد
[ترجمه ترگمان]Alternately، همان تاکید مشارکتی ممکن است در سازمانی که در آن قدرت به طور گسترده به اشتراک گذاشته شده بی ربط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The whorls are arranged densely and alternately on the stem to form rosettes.
[ترجمه گوگل]حلقه ها به صورت متراکم و متناوب روی ساقه چیده شده اند تا گل رز را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]The به طور متراکم و به طور متناوب روی ساقه ها چیده می شوند تا rosettes را شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Place the sliced melons alternately on a large platter and fan out the wedges.
[ترجمه گوگل]خربزه های ورقه شده را به طور متناوب در یک بشقاب بزرگ قرار دهید و قاچ ها را بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]در یک ظرف بزرگ، خربزه sliced را روی یک بشقاب بزرگ قرار داده و the را از آن جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He held the sleeping baby and was alternately happy and tortured with fear that something might happen to her.
[ترجمه گوگل]او نوزاد خوابیده را در آغوش گرفت و متناوباً خوشحال بود و از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای او بیفتد شکنجه می شد
[ترجمه ترگمان]کودک خفته را در آغوش داشت و از ترس اینکه مبادا اتفاقی برای او بیفتد، احساس شادی و عذاب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Alternately, a piece of light green paper might be glued over the hardboard.
[ترجمه گوگل]متناوبا، ممکن است یک تکه کاغذ سبز روشن روی تخته سخت چسبانده شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک تکه کاغذ سبز روشن به the چسبانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] متناوبا - پیاپی
[ریاضیات] متناوبا، به تناوب، به عبارت دیگر، یک در میان

انگلیسی به انگلیسی

• interchangeably, in rotation, with one and then the other

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alternate
اسم ( noun ) : alternate / alternation / alternative / alternator
صفت ( adjective ) : alternate / alternative
قید ( adverb ) : alternately / alternatively
به عبارت دیگر
یکی پس از دیگری

به نوبت
یکسره
یکی پس از دیگری. . .
به طور متناوب
یکی یکی
از طرف دیگر
به عنوان راه دیگر ، راه دیگر، به عنوان گزینه دیگر، گزینه دیگر، به عنوان امکانی دیگر، امکانی دیگر
توضیح: برای ملاحظه مستند پیشنهاد فوق می توان به آدرس ذیل مراجعه کرد:
https://en. oxforddictionaries. com/definition/alternately
درعوض
به طور جایگزین

بپرس