altarpiece

/ˈɒltərˌpis//ˈɔːltəpiːs/

(کلیسا) تزئیناتی (مثل صلیب و تصویر و تندیس و غیره) که در بالا و پشت محراب قرار دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a work of art that decorates the area above and behind an altar.

جمله های نمونه

1. The way to the return of the altarpiece now stood open.
[ترجمه گوگل]اکنون راه بازگشت محراب باز بود
[ترجمه ترگمان]راه بازگشت of باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the late sixteenth century, the altarpiece was replaced by a Cigoli, and eventually sold.
[ترجمه گوگل]در اواخر قرن شانزدهم، محراب با یک سیگولی جایگزین شد و در نهایت فروخته شد
[ترجمه ترگمان]در اواخر قرن شانزدهم، the با یک Cigoli جایگزین شد و سرانجام فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Doors are joined to make a predella-like altarpiece.
[ترجمه گوگل]درها برای ساختن محراب مانند پردلا به هم متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]درها به هم متصل می شوند تا a شبیه شکل بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Visitors to Cracow can see this monumental altarpiece only from afar.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان کراکوف فقط از دور می توانند این محراب عظیم را ببینند
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان کراکو می توانند این پرده های عظیم را فقط از دور ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 158 Annibale completed an altarpiece of the Baptism of Christ for the church of San Gregorio in Bologna.
[ترجمه گوگل]در سال 158 آنیبال یک محراب غسل تعمید مسیح را برای کلیسای سن گرگوریو در بولونیا تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۵۸ Annibale an of مسیح را برای کلیسای سن Gregorio در بولونیا به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Titian worked on this altarpiece for more than two years from 151to 151
[ترجمه گوگل]تیتین بیش از دو سال از سال 151 تا 151 روی این محراب کار کرد
[ترجمه ترگمان]تیسین بیش از دو سال از ۱۵۱ تا ۱۵۱ روی این altarpiece کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The intricate detail of a rococo altarpiece.
[ترجمه گوگل]جزئیات پیچیده محراب روکوکو
[ترجمه ترگمان]جزئیات درهم پیچیده یک altarpiece سبک و سبک فرانسوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The eastern windows are obscured by a vast Baroque altarpiece.
[ترجمه گوگل]پنجره های شرقی توسط یک محراب بزرگ باروک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]پنجره های شرقی با یک رویه باروک عظیم پوشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To furnish with side or subordinate extensions, as a building or an altarpiece.
[ترجمه گوگل]برای تجهیز با الحاقات جانبی یا فرعی، به عنوان ساختمان یا محراب
[ترجمه ترگمان]مجهز بودن به جانبی یا پسوندهای فرعی، به عنوان یک ساختمان یا an
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Italian painter who introduced vigorous colors and the compositional use of backgrounds to the Venetian school. His works include the altarpiece The Assumption of the Virgin (15
[ترجمه گوگل]نقاش ایتالیایی که رنگ های تند و استفاده ترکیبی از پس زمینه را به مکتب ونیزی معرفی کرد از آثار او می‌توان به محراب باکره (15) اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]نقاش ایتالیایی که رنگ های شدید و ترکیبی ترکیبی از پس زمینه های تحصیلی را به مدرسه ونیز معرفی کرد آثار او شامل تابلوی نقاشی مریم عذرا (۱۵ ساله)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inside the cathedral to the right is Rubens triptych altarpiece, The Descent from the Cross.
[ترجمه گوگل]داخل کلیسای جامع در سمت راست، محراب سه‌گانه روبنس، نزول از صلیب، قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در داخل کلیسای جامع، روبنس نقاشی سه لته را ترسیم می کند: پایین آوردن مسیح از صلیب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the agonized reach of his rigid left arm and the crucifixate tilt of his crossed feet, the defrosting mummy struck a pose that wouldn't look out of place in a 14th-century altarpiece.
[ترجمه گوگل]مومیایی در حال یخ‌زدایی با دست رنج‌آور بازوی سفت و سخت چپش و شیب صلیبی پاهای ضربدری‌اش، ژستی را نشان داد که در محراب قرن چهاردهمی نامرتب به نظر نمی‌رسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست چپش را با دست چپش گرفته بود و خم شده پاهایش نیز خم شده بود، به نظر می رسید که آب یخ زده در یک قرن چهاردهم سپتامبر به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• decorative screen place behind or above an altar

پیشنهاد کاربران

altarpiece ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: آرایۀ بَرواره
تعریف: هر شیء تزیینی مربوط به برواره

بپرس