altar boy


(کلیسا) پسربچه یا مردی که در کلیسا (به ویژه هنگام عشای ربانی) خادم است ولی مقام کشیشی ندارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who assists the clergy in religious services; acolyte.
مشابه: acolyte

جمله های نمونه

1. In grade school Gary had served as an altar boy.
[ترجمه گوگل]گری در مدرسه ابتدایی به عنوان یک پسر محراب خدمت کرده بود
[ترجمه ترگمان]در دبیرستان گری به عنوان یک محراب خدمت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My boyfriend was an altar boy.
[ترجمه گوگل]دوست پسر من یک پسر محراب بود
[ترجمه ترگمان]دوست پسرم یه پسر محراب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When Michael had been an altar boy he had also stolen the lead from the church roof!
[ترجمه گوگل]زمانی که مایکل یک پسر محراب بود، سرب را از سقف کلیسا نیز دزدیده بود!
[ترجمه ترگمان]وقتی مایکل یک محراب بود، او سرب را از پشت بوم کلیسا دزدیده بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Altar boy - the whole shebang. Couldn't get out of it if I tried.
[ترجمه گوگل]پسر محراب - کل شبانگ اگر تلاش می کردم نمی توانستم از آن خارج شوم
[ترجمه ترگمان]پسری که در محراب قربانی شد - همه خانواده مان اگر سعی می کردم نمی توانستم از آن خلاص شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I was an altar boy at church and spent four years at a private Catholic boys' high school.
[ترجمه گوگل]من یک پسر محراب در کلیسا بودم و چهار سال را در یک دبیرستان خصوصی پسرانه کاتولیک گذراندم
[ترجمه ترگمان]من توی کلیسا یه پسر altar بودم و چهار سال توی یه مدرسه خصوصی توی دبیرستان درس میخوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The priest turns to the altar boy and whispers, "Is that Nookie Green?"
[ترجمه گوگل]کشیش رو به پسر محراب می کند و زمزمه می کند: "آیا آن نوکی گرین است؟"
[ترجمه ترگمان]کشیش به سوی محراب کلیسا می چرخد و زمزمه می کند: این گرین Nookie است؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bug-eyed altar boy can't believe his ears but replies, "No, I think it's just the reflection off her shoes. "
[ترجمه گوگل]پسر محراب چشم حشره نمی تواند گوش هایش را باور کند اما پاسخ می دهد: "نه، فکر می کنم این فقط انعکاس کفش های او است "
[ترجمه ترگمان]پسر محراب با چشم اشکال نمی تواند گوش او را باور کند، اما جواب می دهد: \" نه، فکر می کنم فقط بازتاب کفش هایش باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Since all the priests knew me as an altar boy, I was convinced that they'd recognize me in the confessional the second I opened my mouth. I was scared of them.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که همه کشیش ها من را به عنوان یک پسر محراب می شناختند، متقاعد شدم که همان لحظه ای که دهانم را باز کنم در اعترافات مرا خواهند شناخت من از آنها می ترسیدم
[ترجمه ترگمان]از انجایی که همه کشیش ها مرا به عنوان یک محراب می شناختند، مطمئن بودم که وقتی دهانم را باز کردم، مرا در جایگاه اعتراف تشخیص می دادند من از آن ها می ترسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The priest and altar boy gasp, as the woman in the matching green shoes and dress sits with her legs slightly spread apart.
[ترجمه گوگل]کشیش و پسر محراب نفس نفس می کشند، در حالی که زن با کفش و لباس سبز همسان با پاهایش کمی باز شده نشسته است
[ترجمه ترگمان]همان طور که زن در کفش های سبز رنگ و لباس زیر پایش می نشیند و پاهایش را اندکی از هم باز می کند، نفس نفس زنان می گوید: کشیش و محراب کلیسا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ducking altar boy practice was a big deal to someone who hung a crucifix on the wall, prayed the rosary, and considered Father James Cronin, the longtime pastor of my church, a saint.
[ترجمه گوگل]تمرین پسر محراب جوجه اردک برای کسی که صلیبی را به دیوار آویزان می‌کرد، تسبیح می‌خواند و پدر جیمز کرونین، کشیش دیرینه کلیسای من را یک قدیس می‌دانست، کار بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]بعد از این که از محراب کلیسا در برابر کسی که صلیب عیسی را روی دیوار نصب کرده بود، دعا می کرد و دعا می کرد و پدر جیمز cronin را، پیشوای روحانی بزرگ کلیسا، یک قدیس را در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another time, I cut altar boy practice to play hockey on the frozen pond at Mack Park near my home.
[ترجمه گوگل]بار دیگر، تمرین پسر محراب را برای بازی هاکی در حوض یخ زده در ماک پارک نزدیک خانه ام قطع کردم
[ترجمه ترگمان]یک زمان دیگر، من برای بازی هاکی روی استخر یخ زده در پارک ماک در نزدیکی خانه ام شروع به تمرین هاکی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet he ended his days at daily mass, even serving for the priest when the altar boy of the day overslept.
[ترجمه گوگل]با این حال، او روزهای خود را در مراسم عشای ربانی روزانه به پایان می رساند، حتی زمانی که پسر قربانگاه آن روز به خواب رفت، برای کشیش خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]با این همه روز خود را در مراسم قداس به پایان رساند، حتی هنگامی که پسر کشیش روز به خواب رفت، حتی برای کشیش هم خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In all, more than 20 young men, many of them former altar boys, came forward with similar stories.
[ترجمه گوگل]در مجموع، بیش از 20 مرد جوان، که بسیاری از آنها پسران محراب سابق بودند، با داستان های مشابهی مطرح شدند
[ترجمه ترگمان]در مجموع بیش از ۲۰ مرد جوان، که بسیاری از آن ها پسران altar بودند، با داستان های مشابهی پیش آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The civil case also was looming, filed by six former altar boys against Llanos and the archdiocese.
[ترجمه گوگل]پرونده مدنی نیز در راه بود که توسط شش پسر محراب سابق علیه لیانوس و اسقف اعظم تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]پرونده مدنی نیز در حال ظهور بود که توسط شش پسر محراب سابق در برابر Llanos و archdiocese تشکیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Religion cannot protect itself from religious hypocrites, including priests who sexually abuse teenagers and altar boys. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]دین نمی تواند از خود در برابر منافقان مذهبی، از جمله کشیش هایی که از نوجوانان و پسران محراب سوء استفاده جنسی می کنند، محافظت کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]مذهب نمی تواند خود را از hypocrites مذهبی، از جمله کشیش ها که از سو استفاده جنسی نوجوانان و پسران محراب سو استفاده جنسی می کنند، حفظ کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

دستیار کشیش که یه پسره و توی یه کلیسای کاتولیک رومی خدمت میکنه.
female; altar girl
A boy who helps a priest in Christian church services
پسری که در مراسم کلیسای مسیحی به کشیش کمک می کند.
He developed a lasting friendship with some of his teachers and served as an altar boy
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/altar-boy

بپرس