alpinist

/ˈælpɪnˌɪst//ˈælpɪnˌɪst/

معنی: کوه نورد
معانی دیگر: کوه پیما

جمله های نمونه

1. The captain of the team is the famous alpinist Wang Yongfeng. The team, with an average age of 30. 2 years, will also have 3 female climbers.
[ترجمه گوگل]کاپیتان این تیم کوهنورد معروف وانگ یونگ فنگ است این تیم با میانگین سنی 30 2 سال، 3 کوهنورد زن نیز خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]کاپیتان این تیم the وانگ Yongfeng معروف است این تیم با سن متوسط ۳۰ سال سن دارد ۲ سال، همچنین ۳ کوهنورد زن خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Modern alpinist try to climb mountains by a route which will give them good sport, and the more difficult it is, the more highly it is regarded.
[ترجمه گوگل]کوهنوردان مدرن سعی می کنند از مسیری از کوه ها بالا بروند که ورزش خوبی برای آنها به ارمغان بیاورد و هر چه سخت تر باشد بیشتر مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]alpinist مدرن سعی می کنند با مسیری که به آن ها ورزش خوبی می دهد صعود کنند، و هرچه سخت تر باشد، به شدت مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. May 21975:The female alpinist Panduo became the first woman in the world to climb the highest summit of the Himalayas, Mount Everest, from the northern slope.
[ترجمه گوگل]مه 21975: پاندوئو زن آلپینیست اولین زن در جهان شد که از شیب شمالی به بلندترین قله هیمالیا، قله اورست صعود کرد
[ترجمه ترگمان]می ۲۱۹۷۵: زن female Panduo اولین زنی بود که در جهان به قله اورست، کوه اورست صعود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Equipped in a manner which would make a modern alpinist shudder at the thought.
[ترجمه گوگل]به گونه ای مجهز شده است که یک آلپینیست مدرن از این فکر به خود می لرزد
[ترجمه ترگمان]به طوری که در این اندیشه لرزشی تازه از خود نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The good news is that across the board the Alpinist was our favorite pack in terms of comfort and stability.
[ترجمه گوگل]خبر خوب این است که در سراسر صفحه، Alpinist بسته مورد علاقه ما از نظر راحتی و ثبات بود
[ترجمه ترگمان]خبر خوب این است که در سرتاسر تخته Alpinist گروه مورد علاقه ما از نظر راحتی و ثبات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوهنورد (اسم)
alpinist, mountaineer, cragsman, scaler

انگلیسی به انگلیسی

• one who climbs mountains (particularly the alps)

پیشنهاد کاربران

بپرس