alphabetical

/ˌælfəˈbetɪkl̩//ˌælfəˈbetɪkl̩/

معنی: الفبایی
معانی دیگر: وابسته به الفبا، به ترتیب حروف الفبا، حروفی، واتی (alphabetic هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: alphabetically (adv.)
(1) تعریف: pertaining to or arranged according to the standard order of an alphabet.

- The words are listed in alphabetical order.
[ترجمه Ahmad] مجموع بالاترین حجم یا پایین ترین برابر صفر . . . عرضه وتقاضا صفر
|
[ترجمه گوگل] کلمات به ترتیب حروف الفبا فهرست شده اند
[ترجمه ترگمان] کلمات به ترتیب الفبایی ذکر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The titles are alphabetical.
[ترجمه گوگل] عنوان ها بر اساس حروف الفبا هستند
[ترجمه ترگمان] این عناوین به ترتیب الفبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to an alphabet.

- English has an alphabetical writing system.
[ترجمه گوگل] زبان انگلیسی دارای سیستم نوشتاری الفبایی است
[ترجمه ترگمان] انگلیسی یک سیستم نوشتاری الفبایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the names are listed in alphabetical order
اسامی به ترتیب حروف الفبا ذکر شده است.

2. The files are arranged in alphabetical order .
[ترجمه گوگل]فایل ها به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]پرونده ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their herbs and spices are arranged in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]گیاهان و ادویه های آنها به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]گیاهان و ادویه آن ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The names are published in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]اسامی به ترتیب حروف الفبا منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی چاپ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The names are listed in alphabetical order .
[ترجمه گوگل]اسامی به ترتیب حروف الفبا ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی ذکر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The names on the list are in alphabetical order .
[ترجمه گوگل]اسامی موجود در لیست به ترتیب حروف الفبا می باشد
[ترجمه ترگمان]نام فهرست به ترتیب الفبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The computer sorts the words into alphabetical order.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر کلمات را به ترتیب حروف الفبا مرتب می کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر کلمات را به ترتیب الفبایی دسته بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The names are arranged in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]اسامی به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]اسامی به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Put the files in alphabetical/chronological order.
[ترجمه گوگل]فایل ها را به ترتیب حروف الفبا/وقتی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]پرونده ها را به ترتیب الفبایی یا زمانی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The files are arranged in alphabetical order, so B1 comes before C
[ترجمه گوگل]فایل ها به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند، بنابراین B1 قبل از C قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پرونده ها به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند، به طوری که B۱ پیش از C می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His books are neatly arranged in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]کتاب های او به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]کتاب هایش مرتب به ترتیب الفبایی مرتب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Put these words in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]این کلمات را به ترتیب حروف الفبا قرار دهید
[ترجمه ترگمان] این کلمات رو به ترتیب حروف الفبا بنویس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You must arrange these books in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]شما باید این کتاب ها را به ترتیب حروف الفبا مرتب کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید این کتاب ها را به ترتیب حروف الفبا مرتب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. My files are in alphabetical order .
[ترجمه گوگل]فایل های من به ترتیب حروف الفبا هستند
[ترجمه ترگمان]پرونده های من به ترتیب الفبایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In a dictionary the words are arranged in alphabetical order.
[ترجمه گوگل]در فرهنگ لغت کلمات به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ لغت، کلمات به ترتیب الفبایی تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الفبایی (صفت)
alphabetic, alphabetical

انگلیسی به انگلیسی

• according to the order of the letters of the alphabet
alphabetical means arranged according to the normal order of the letters in the alphabet.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : alphabetize
اسم ( noun ) : alphabet
صفت ( adjective ) : alphabetic / alphabetical
قید ( adverb ) : alphabetically
معنی : به ترتیب حروف الفبا
An alphabetical list
یک لیست با ترتیب حروف الفبا

بپرس